lovely song
lovely song

lovely song

2 سالگی وبلاگم

سلام به تمام عزیزانم خوبین ان شاءالله خسته نباشین امیدوارم که زیر سایه ی خدای مهربونم شاد و سلامت و موفق و خندون و سربلند باشید ان شاءالله امروز تولد ۲ سالگی وبلاگم هست این وبلاگو یکی از دوستام درست کرده و قالبم خودش برام درست کرده ازش خیلی ممنونم و امیدوارم که همیشه شاد و سلامت و موفق و خندون باشه ان شاءالله 

عزیزانم ممنونم که به وبلاگم سر میزنید و نظر میزارید مواظب خودتون و خانواده تون باشید ان شاءالله که همیشه شاد و سلامت و موفق و خندون باشید ان شاءالله که مثل همیشه از این پستم هم خوشتون بیاد و دوستش داشته باشید ان شاءالله دوستون دارم تا ابد 

این پست رو هم تقدیم میکنم به دوست عزیزم محجوب و بعد تقدیم به همه شما دوستون دارم تا ابد(الهه) 

نظرات 442 + ارسال نظر
nadia یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 22:00 http://korea-nadia.blogfa.com

سلام

سلام اجی خوبی ممنونم اجی

nadia یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 22:00 http://korea-nadia.blogfa.com

چطوری

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر

nadia یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 22:01 http://korea-nadia.blogfa.com

تولد وبت هم تبریک می گم

ممنونم اجی سلامت باشی

nadia یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 22:02 http://korea-nadia.blogfa.com

لیلا یکشنبه 26 اردیبهشت 1395 ساعت 23:37

سلام گلم . تولد وبلاگت مبارک

سلام اجی خوبی ممنونم اجی اجی سلامت باشی

سمیه دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 00:15

آجی جونم تولد وبت مبارک و شب بخیر

سلام اجی خوبی ممنونم اجی سلامت باشی

هانی دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 10:53 http://sarangexo.avablog.ir/

مبارک باشه گلی....م.افقی با تبادل لینک؟

سلام ممنونم سلامت باشید بله موافقم اما با چه اسمی لینکتون کنم؟؟؟

سیمرغ دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 11:57 http://manobaba95.blogfa.com/

سلام الهه جون
تولد دو سالگی وبت مبارک
خوشحالم که بهم سر زدی و یه دوست خوب به دوستان دیگم اضافه شد امیدوارم همین طور خوب و خوش و سرحال و خوشبخت باشی گلم
من با افتخار لینکتون کردم

سلام عزیزم خوبی ممنونم اجی سلامت باشی
خواهش میکنم عزیزم وظیفه اس کاری نکردم ممنونم اجی ان شاءالله که تو هم زود به ارزوت برسی اجی ممنونم که لینکم کردی منم لینکت میکنم

هانی دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 12:03 http://sarangexo.avablog.ir/

با همون اسم وبلاگ عزیزم

چشم عزیزم

پریسا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 12:59 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

سلام سلام آجی جون خوبی؟؟خواهرزاده ت خوبه؟؟اسمشو چی گذاشتین؟؟تولدت وبلاگت مبارک الهه جون

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر اقا امیرحسین هم خوبه خداروشکر اجی اسمش همینی هست که گفتم اجی من گفتم این اسمو براش بزارن چون خیلی دوست دارم اسمشو
ممنونم اجی سلامت باشی

مامان یک فرشته دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 14:00 http://parvazeyekfereshte.niniweblog.com

سلام دوست بامرام.خوبی؟تولد وبلاگت مبارک ان شاالله صدو بیست سالگیش رو جشن بگیری

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر ممنونم اجی سلامت باشی ان شاءالله ببینم خدا چی میخواد

پریسا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 15:45 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

چه اسم قشنگی نامدار باشه

ممنونم اجی لطف داری اره اسم خیلی قشنگیه اجی قبل از به دنیا اومدن امیرحسین با باباش بحث میکردم در این مورد اجی که حرف حرف خودش بود اجی اما به شوخی گفته بود باشه علی میزارم چون من به علی هم راضی شده بودم پنجشنبه هفته پیش که ابجیم رفت خونه شون بعد از اینکه مولودی مامانم تموم شد فکر کنم مامانم با مادر همسر ابجیم حرف زده بود و مامانم گفت که امیرحسین گذاشتن منم از خوشحالی بالا پایین پریدم اجی چون خیلی اسمشو دوست دارم اجی اول میخواستن بزارن کیارش که نشد بعد میخواستن بزارن شهریار که مزخرف ترین اسمه و خوشم نیومد اجی بعد میخواستن بین امیرحسین و امیرحسام یکیو انتخاب کنن که من اصلا از اسم امیرحسام خوشم نیومد و فقط به خاطر من اسم امیرحسینو گذاشتن اجی منم از اول نظرم همین اسم بوده اجی

پریسا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 16:41 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

چه خوب که امیر حسین گذاشتن
فدات من 14 پری باید سونو میدادم که اکثر سونوگرافی ها برای کنگره رفته بودن تهران دیگه نشد انءشالله 14 این ماه

اره خیلی خوب شد اجی
خدا نکنه اجی منظورت ۱۴ خرداده اجی؟؟؟

پریسا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 17:04 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

نه مهربون 14پریود

اینو میدونم اجی پس تو اردیبهشت میری سونو درسته

تارا دوشنبه 27 اردیبهشت 1395 ساعت 23:39

سلام آجی سمیه و آجی الهه عزیزم
امیدوارم که خوب باشین
راستش اول بگم یه دنیا معذرت می خوام که همیشه فقط برای شما آجی هام از ناراحتی هام حرف میزنم و شما رو هم ناراحت میکنم
احتمالا این چند روزه هم آجی سمیه عزیزم هم آجی الهه عزیزم و هم سونگ عزیزم حسابی بخاطر من ناراحت شدن...
از همتون معذرت می خوام
در عوض دارم خیلی سعی میکنم که اون ماجرا رو فراموش کنم...
از وقتی که محدثه(زن داداشم) هم به خانوادمون اضافه شده بیشتر یکی هم سن و سال خودم هست که باهاش حرف بزنم و بخندم
می دونم که آجی سحر دیگه پیشم نیست و... ولی دیگه سعی میکنم که بهش فکر نکنم که شما رو هم با حرف هام نگران و ناراحت کنم
آجی سمیه
راستش بیشتر از همه چی وقتی که فهمیدم سونگی نگرانمه خیلی قلبم اروم شد
اصلا فکر نمی کردم سونگ راجب اوضاع و احوال من حرف بزنه و حتی بهت بگه کجا هستم
آجی من از ساعت 12 ظهر تا 8 مغرب مراسم بودم
یعنی مراسم خیلی زودتر تموم شد ولی من کنار دوستم موندم...
از اینکه آجی های فرشته ای مثل شما دارم و از اینکه اوپای عزیزی مثل سونگ دارم اصلا نباید به ناراحتی هام فکر کنم
می خوام تا وقتی زنده هستم بیشتر با شما آجی هام و سونگ یگو و بخند داشته باشم تا ناراحتی و...
آجی سمیه به سونگ بگو...
اوپا سونگ عزیزم...
واقعا نمی دونم چجوری ازت تشکر کنم که این همه مدت کنارم بودی و بهم آرامش می دادی...
یه دنیا ازت ممنونم که همیشه وقتی ناراحتم بهم دلداری میدی و آرومم می کنی و خیلی وقتا شبا میای به خوابم و دستم رو میگیری
آخه همین که تو خواب دستمو می گیری انگار همه ی دنیا رو بهگ دادن
آجی سمیه... آجی الهه... امروز داشتم توی دفتر خاطراتم برای سونگ می نوشتم... بعد یهو محدثه دفترمو دید
دید که توی دفترم عکس سونگ رو چسبوندم...
بعدش دیگه مامانم هم دید...
بعد مامانم دید که چقد با سونگ تو دفتر حاطراطم درد دل میکنم و چقدر نگران چشماش و دینش هستم واقعا دلش سوخت
خوشبختانه فعلا درکم می کنن
بازم آجی هام یه دنیا ممنونم که همیشه کنارم هستین
من اگه شما رو نداشتم دق می کردم
خیلی دوستون دارم آجی الهه و آجی سمیه ک
بیشتر از اونی که بتونین بهش فکر کنین...
.......
آجی الهه...
تولد دو سالگی وبلاگتم مبارک آجی
از این که دو سال برای سونگی وبلاگ زدی و فعالیت کردی خیلی خوشحالم
انشاءالله که وبلاگت هزار ساله بشه
شبتون ایل گوکی باشه
اانشالله امشب اوپایی به خواب 3 نفرمون بیاد
البته اوپا سونگ اگه به حواب من نیومدی اشکال نداره ولی حتما به خواب آجی هام برو...

سلام اجی خوبی نه اجی عیبی نداره چون خودمم نگران اجی فاطمه ام بودم و هستم اجی نمیدونم الان چیکار میکنه و درد داره یا نه امروز تو حیاط اهنگ گوش میدادم و عکسشو میاوردم و از ته دلم بوسش میکردم و گریه میکردم درسته سحر پیشت نیست اما روحش کنارته اجی اجی شرمنده اگه حرفام ناراحتت کرد چیکار کنم خیلی نگران اجیمم اما به روی خودم نمیارم
اجی اوخی خداروشکر که خانواده ات درکت میکنن اجی
منم خیلی دوست دارم اجی
ممنونم اجی سلامت باشی خواهش میکنم اجی وظیفه اس کاری نکردم
شب تو هم بخیر عزیزم

سمیه سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 10:49

سلام آجی آخی عزیزم خداروشکر خانوادت دیگه قبول دارن که چه قدر سونگ رو دوس داری ...آجی سونگ خواب من زیاد نمیاد یا بهتره بگم خیلی کم میاد یه چندبار بیشتر نیومده فکر کنم به قول خودت چون تو خیالم زیاد میاد دیگه تو خوابم نمیاد خخخخخخخ...آره آجی سونگ مهربونه من میدونستم میاد به خوابت دیگه به خودم هم گفته بود...چه خوب که زن داداشت هم سن خودته ...راسی یادم رفت این رو بگم آجی الهه و تارا ...دیروز مامان و بابام عازم کربلا شدن...من به خاطر داداشم که امتحان داشت نرفتم....من هم یکم نگران دین سونگ میشم ولی نه خیلی همین که میدونم آدم خوبی و ایمان به خدا داره برام کافیه ...هروقت بهش فکر میکنم بهم میگه که نمیخواد نگران باشم ...خدا بنده اش رو به خاطر ایمان و اعتقادشان به خدا و درستکاریشون دوست داره آجی نه به خاطر نوع دینشون...

سلام اجی خوبی خسته نباشی إ به سلامتی ان شاءالله اجی امیدوارم که پدر و مادرت به سلامت برگردن و دست پر هم برگردن اجی ان شاءالله قسمت تو هم میشه بری کربلا اجی سونگ ماشالله هزار ماشالله خیلی بهتر از مسلمون هاست اجی عین مسلمون ها رفتار میکنه اجی همیشه هم تو کار خیر فعاله

فافا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 11:00

مبارکهههههههههههه
وبلاگت 2 ساله شد . همیشه پر از خاطره های خوش باشه ایشالله

سلام اجی خوبی ممنونم اجی وبلاگم ۲ سال و دو روزه شده تا الان اجی ممنونم اجی سلامت باشی ان شاءالله نی نی تو هم زودی میاد بغلت و کلی خاطره های خوب خوب برات میسازه ان شاءالله اجی ممنونم که بهم سر زدی و نظر گذاشتی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 11:07

راسی آجی الهه و تارا سونگ دیروز با خانوادش رفته بودن برای دعا کلیسا یه چیز دیگه میدونستن اسم خارجی سونگ پالو ست معنیش رو نوشته بودن یعنی کوچک و فروتن ...خدایش هم سونگی خیلی تواضع داره و مهربونه ...اسمش خیلی بهش میاد

پالو اسم خارجی سونگه اجی عجب
اره اجی خیلی مهربونه سونگ

marzi سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 12:44 http://rozegaremarzi.blogsky.com

تولد دو سالگی وبلاگت مباااارک.
ان شاالله تو وبلاگت فقط فقط از شادی و سلامتی بنویسی.

سلام اجی خوبی خسته نباشی ممنونم اجی لطف داری ان شاءالله که تو هم زودتر مامان بشی و به ارزوی دلت برسی ان شاءالله
ممنونم که سر زدی بهم و نظر گذاشتی اجی

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 13:08

سلام آجی الهه و آجی سمیه عزیزم
امیدوارم خوب باشین
جدا آجی سمیه عازم کربلا شدن؟؟؟؟
آبجیای کاش همراهشان می رفتی و برای چشمای سونگ دعا میکردی
برای دینش من مثل تو نگرانم آجی ولی می دانم اونقدر خوش قلبه که100% میره بهشت
آجی هام بازم ممنونم که هر وقت ناراحتم دلداری می دین...
آجی الهه
مطمئنم که آجی فاطمه زهرا خوب میشه
می دانم سرطان خیلی خطرناک ولی باور کن بافقی اگه امید داشته باشه خوب میشه
آجی درکت میکنم
منم اولین باری ک فهمیدم سونگ چشمش چی شده... دقیقا همین کاری که دیشب کردی رو منم کردم...
ولی باور کن خوب میشه آجی
تورو خدا اینقدر غصه نخور
راستی آجی سمیه
سونگی دیشب دوباره اومد به خوابم
دیشب بیشتر از تو و آجی الهه باهام حرف زد
بعدشم بهم گفت نذارم آجی الهه عزیزم غصه بخوره برای دوستش....
منم که می دونین دیگه سونی بگه بمیر میمیرم
پس آجی الهه تو هم باید به حرف گوش کنی ها
به جای گریه براش دعا کن
شاید خدا منو دوست نداشته باشه ولی می ولم تو رو خیلی دوست داره آجی
............
والا جدا آجی سمیه سونگ اسم خارجی هم داه.؟.
اولین باری بود که این اسم شنیدم
آخه تا حالا ندیده بودم کابره کلیسا
چون قسمت های مستند رو هم کامل ندیدم
ولی خیلی خوشحالم کردی که بهم گفتی
چقدر هم اسمش بهش میاد
فدای اون قلب مهربونش
آجی سمیه امروز ساعت های 7 اگه آنلاین بودی بیا وب
آخه می خوام یه چیزی بگی به سونگ...
چون می دانم به تو راست میگه می خوام تو ازش بپرسی آجی...
آجی الان من میرم ناهار چ. ن تازه اومدم از مدرسه خسته هستم

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر خواهش میکنم عزیزم وظیفه اس اجی میدونم اجی اما سعی میکنم نگران نباشم اجی منم میدونم خوب میشه اجی ۱۰۰% میدونم خوب میشه اما کی خدا میدونه اجی توروخدا تو دیگه گریه نکن اجی شرمنده اگه ناراحتت کردم اجی سونگ که خداروشکر چشماش بهتر شده اجی ان شاءالله که چشماش خوب خوب میشن اجی نگران نباش
اجی خدا تورو خیلی دوست داره اجی نبینم دیگه بگی دوسم نداره ها
به سونگ بگو الهه میگه:سلام سونگ عزیزم خوبی خسته نباشی ممنونم که نگرانم هستی سونگ چشم سعی میکنم کمتر گریه کنم
شرمنده سونگ اگه تو و داداشی رو ناراحت و نگران کردم
اجی من تو اینستاگرام یه عکسی رو دیدم که فکر کنم مربوط میشه به همون کلیسا اجی حالا باز دقیق نمیدونم اجی راستی چی میخوای به سونگ بگی البته اگه دوست داری بگو

سمیه سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 16:20

ایشالله خوب میشه دوستت آجی الهه هرچند بیماری سرطان خیلی سخته ولی به خدا توکل کن آجی...آره منم تو اینستا دیدم ولی اسمش رو تو یه سایت خارجی که طرفدارای سونگ براش ساختن اسم خارجی اون رو نوشته بودن ...آره آجی خیلی مهربونه سونگ...راسی آجی تارا وقتی سونگ میاد تو خوابت درباره من چی میگه ببخشید میپرسم آجی یکم زیادی کنجکاو شدم..باشه آجی سعی میکنم حتما ساعت هفت بیام...

ان شاءالله اجی اره میدونم منم توکل کردم به خدا و اگه خدا بخواد ۱۰۰% خوب میشه اجی ببخشید اجی دیر تایید کردم

سمیه سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 16:24

آجی به خاطر داداشم نتونستم برم چون امتحان داره باید خونه می موندم...

هه جین سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 16:38 http://talktolove.blogsky.com

تولد وبت مبارک باشه اجی
ایشالله خودت ١٢٠ ساله شی

سلام اجی خوبی ممنونم اجی سلامت باشی
ممنونم اجی لطف داری ممنونم که بهم سر زدی و نظر گذاشتی اجی شرمنده دیر تایید کردم نظرتو

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 19:21

سلام آجی الهه و آجی سمیه عزیزم
خب من اومدم
خخخخ کنجکاوی چیه آجی هزار تا سوال بپرس آجی
آجی سمیه سونگ هر شبی که به خوابم بیاد و از تو و آجی الهه حرف بزنه فقط و فقط ازتون تعریف میکنه و بهم میگه قدرتونو بدونم
خخخخ ولی بعضی وقتا جدا بهتون حسودی میکنم
خدا بگم سونگ رو چیکار نکنه...
شب میاد به خواب من بعد همش از شما تعریف میکنه (شوخی میکنما)
ولی واقعا همیشه بهم میگه قدر آجی سمیه و آجی الهه رو بدون...
میگه در حال حاضر تنها کسایی که می دونن و درک میکنن چقدر من رو دوست داری این دو تا آجیت هستن
آجی اشکالی نداره عزیزم انشاءالله که قسمت میشه میری کربلا آجی
چون بخاطر داداشت موندی خدا ثواب کربلا رفتن رو به تو هم میده آجی
پس از همینجا فرض کن کربلا هستی و برای سونگی و چشمش و دینش دعا کن آجی
راستی آجی سمیه... آجی الهه
نظر قبلی که دادم رو گوشی خودم پیشم نبود با گوشی داداشم دادم برای همین عادت نداشتم با صفحه کلیدش بنویسم...
بعد الان که اون نظرمو خوندم دیدم پره از کلمه های کتابی و هزار تا غلط
دیگه به بزرگی خودتون ببخشید
چیکار کنم با این صفحه کلید مزخرف داداشم دیگه....
آجی الهه الهی فدات بشم
چرا معذرت خواهی؟
می دونم خیلی برای دوستت نگرانی...
بخاطر اتفاقی که برای آجی سحرم افتاد حال الانت رو درک می کنم آجی
البته من مطمئنم که آجیت خوب میشه... فقط باید بهش امید بدی
آجی سونگ میگه:
سلام الاهه عزیزم... خوبی؟
چشمت بی بلا عزیزم
اگه یادت بیاد الاهه جان قبلا بهت گفته بودم هر وقت ناراحتی داری یا دلت شکسته فقط فقط برای خودم بگو
الانم که بهم گفتی خیلی خیالم راحت تره
برای اینکه اون موقع می دونم که هیچی رو ازم مخفی نمیکنی
حتی ناراحتی هات رو هم بهم بگو
شاید منم نگرانت بشم و ناراحت بشم ولی بازم دوست دارم تو غم و درد و ناراحتی و خوشحالی و... کلا می خوام تو همه چی با هر سه تاتون یعنی هم تارا جان و هم سمیه جان و هم الهه جانم شریک باشم
فقط بگم که عزیزم فقط و فقط برای آجیت دعا کن و شک نکن که خدا حرف هات رو می شنوه
منم براش دعا میکنم و مطمینم که خوب میشه
.........
راستی آجی سمیه...
میشه از سونگ یه چیزی رو بپرسی؟
من که ازش می پرسم واضح جواب نمیده...
میشه ازش بپرسی آخرین باری که رفت دکتر برای چشمش حدودا کی بود و دکتر بهش چی گفت؟
واقعا چنین بار پرسیدم از سونگ ولی واضح بهم نمیگه
شاید به تو بگه آجی

سلام اجی خوبی خسته نباشی خوش اومدی اجی
ولی اون نظرت غلطی نداشت اجی
اشکال نداره اجی
خدا نکنه اجی
............
ممنونم سونگ عزیزم خوبم شکر اره یادمه سونگ اما خوب خودت و مرتضی که پیشم هستی ماشالله هزار ماشالله امروز شما دو تا ساکت بودید حرفم که نمیزدید اگرم میزدید کم میزدید
چشم دعا میکنم سونگ عزیزم نگران نباش
ممنونم سونگ ان شاءالله
سونگ عزیزم میشه به خاطر من به سوال اجی تارا جواب بدی سونگ همین سوالی که اجی سمیه باید ازت بپرسه رو میگم جواب بده دیگه به خاطر من جواب بده

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 20:03

ممنونم خوبم آجی خداروشکر
فقط آجی سمیه پیداش نیست
آجی اون نظرم زیادی کتابی شده بود
آجی سونگ میگه:
درسته ساکتم ولی حرفات رو میشنوم
آفرین عزیزم فقط براش دعا کن
آجی سونگ چیزی نگفت....
شاید به آجی سمیه بگه

اره اجی میدونم اون نظرتو
اجی سمیه فکر کنم سرش شلوغه اجی ولی زود میاد اجی نگران نباش
......………
به سونگ بگو الهه میگه:عزیزم میدونم خودت میدونی چقدر دوست دارم سونگ و چقدر نگران اون چشماتم اگه همینجوری در مورد چشمات ساکت باشی نگرانت میشما سونگ

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 20:31

آره آجی حتما سرش شلوغه
آخه خیلی وقته که آنلاین با هم حرف نزدیم
دلم تنگ شده برا اون موقع ها که نماشا آنلاین کلی چت می کردیم
کاش کی امشب بیاد آجی سمیه
آجی سونگ واقعا از این نظر من رو هم کلی ناراحت کرده
جوابمو نمیده وقتی این سوال رو میکنم و فقط سکوت میکنه
دیگه نمی دونم چه کاری ازم بر میاد که برای چشماش نکردم
کاش من می مردم به جاش چشمای قشنگش خوب میشد
سونگ الان بابای سه تا بچه ست...
واقعا باید بیشتر به فکر چشماش باشه

حرف میزدید ان شاءالله اجی
....………………………
اجی به سونگ بگو:سونگ باشه اگه میخوای اینجوری ساکت بمونی از این به بعد هم نگران تو هستم و هم نگران اجیم

سمیه سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 20:38

سلام آجی الهه و تارا ببخشید دیر اومدم چیکار کنم آجی کنجکاویم بعضی وقتا گل میکنه خخخخخ ...آخی عزیزم سونگ چه مهربونه آره آجی چرا درکت نکنم و حرفت باور نکنم حتی یه بار سونگ تو خیالم خودش بهم گفت من طرفدار زیاد دارم ولی تو این همه طرفدار تو و الهه و تارا باهمه اونا فرق دارین و میدونم چقدر من رو دوس دارین...ایشالله آجی که قسمت هممون بشه و بریم کربلا ...آجی جون من هروقت به چشمای سونگ فکر میکنم بهم میگه نگران نباش من فکر چشمام هستم به خاطر سه قلوها هم که باشه به فکر چشمام هستم ولی هیچ وقت نشده بهم بگه که چند بار دکتر رفته منم خیلی در این مورد سوالی ازش نمی پرسم چون یه جورایی احساس میکنم ناراحت میشه ...

سلام اجی خوبی خوش اومدی اجی اشکالی نداره
ولی اجی سونگ یه بار گفته بود دکترم گفته که فعلا چشمام خیلی بهتر شده خوب الان چرا هیچی نمیگه اجی

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 20:43

آجی خودت که سونگ رو بهتر از من میشناسی حرف حرفه خودشه
آجی تو گریه نکن بذار آجی سمیه بیاد ازش بپرسه
آجی باور کن آجی فاطمه زهرا خوب میشه

اجی،نظر اجی سمیه رو ببین تازه نظر داده اجی نه اجی اینجوری نمیشه من باید گریه کنم تا سونگ حرف بزنه سونگ ببین اشکامو

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 21:03

سلام آجی سمیه عزیزم
دلتنگتم آجی هر وقت میام نیستی
خوبی آجی؟
جدا سونگ این حرف رو زد آجی؟
آجی اینو که گفتی واقعا خیلی خوشحال شدم
دقیقا آجی منم هر وقت راجب چشماش ازش می پرسم احساس می کنم یه جوری ناراحت میشه
هم توی خواب و هم توی خیالم هم فقط میگه مواظبم و نگران نباش
کاش کی یه خبر از چشمش تو اینستا یا جنتل می ذاشت خیالمون راحت میشد
آجی الهه تو رو جون آجی تارا گریه نکن
...........
راستی آجی سمیه می دونی موهیول رو دقیقا چه ساعتی میده؟
چون جومونگ 90 دقیقه ای بود الان گیج شدم
سونگی توروخدا بگو آخرین بار دکتر رفتی چی گفت

اره اجی کاش یه خبری از چشماش میذاشت سونگ بدجور نگرانشم اجی هیچی بهمون نمیگه سونگ مگه خودت نگفتی تو غم و شادی شریکی با ما سه نفر حالا چرا هیچی نمیگی باشه اینجوریه منم همیشه نگرانتم سونگ نگرانی اجی زهرام که پیشم بود و هست تو هم اضافه شدی
قسم نخور توروخدا اجی سونگ هیچی بهمون نمیگه
اجی موهیولو ساعت ۷ میده البته امروز ساعت 18:59 دقیقه داد اجی موهیولم تقربا میخوان اینجوری دو قسمتی پخشش کنن اجی

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 21:22

آجی ولله منم دیگه نمی دونم چی بگم
ولی به سونگ اصرار نمی کنم که جواب این سوالمو بده چون می دونم ناراحت میشه
آجی تو گریه نکن... من مطمینم هم چشمای سونگ و هم مریضی آجی فاطمه زهرا خوب میشه
من مطمئنم سونگم الکی حرف نمی زنه
وقتی میگه مواظبم یعنی مواظبه
.........
آجی من خیلی دلم می خواست یومجانگ رو پخش کنن...
آخه دوبله ی موهیول خیییلی سانسور کردن اعصابم خورد میشه می بینم
خیلی بدم میاد فیلمای سونگ رو اینجوری داغون میکنه تلوزیون

اجی من به اینو قبول دارم که سونگ هدیه خدا به من بوده اجی و مرتضی هم همینطور اجی زهرامم که دوست و اجیمه چطور میتونم نگران شون نباشم و در حالی که تو دلم کلی غصه و ناراحتی دارم سونگ خودش از دلم باخبره اجی یومجانگو پخش نکنن بهتره چونبدتر پدراونو در میارن اجی

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 21:40

آجی اینو واقعا درک می کنم
خودمم شاید الان به تو میگم که نگران نباشی ولی آجی قلبم داره از جا در میاد از بس که نگران سونگم
کاش سونگی می دونست چقدر عاشقشم شاید اون موقع بهم جواب می داد
بازم بهش اصرار نمی کنم چون نمی خوام ناراحتش کنم
آجی ولله اینقدری که من از سانسور سریالای فیلم اعصابم می ریزه به هم که... واقعا این شکلی میشم

اجی یه کم به اعصابت مسلط باش اجی زیاد حساس نباش تو این موضوع اجی سانسورو میگم راستی اجی برو پیچ سونگ کلیپ گذاشته
راستی اجی داداشت کی عروسی میکنه

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 21:51

چشم اجی ولی وقتی تلوزیون میبینم عصبانی میشم
آجی هنوز اینستا ندارم رو گوشیم...
داداشم هم نتش تموم شده نمی تونم اینستا رو ببینم
آجی فعلا فقط محرم شدن چون هنوزم پدر و مادر محدثه راضی نیستن معلوم نیست کی عروسی کنن
.................
آجی سمیه رفتی؟؟؟

خوب تو حالا عصبانی نباش دیگه حساس نباش زیاد
که اینطور اجی عیبی نداره
اجی سمیه فکر کنم نتش قطع شده اجی ناراحت نباش اجی میاد بلاخره
که اینطور اجی خوشبخت بشن ان شاءالله
راستی اجی محدثه همه چی رو میدونه در مورد ب.ا.ب.ا.ت اجی

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 22:05

چشم آجی ولی... .. .
آخه من کم کم باید برم
ولی بازم صبر می کنم آجی سمیه بیاد یکم حرف بزنیم
آره آجی همه چیو می دونه

وقتی میگم حساس نباش بگو چشم
اوخی اجی حتما درس داری که میخوای بری اجی من نظردهی رو از این تاییدی در میارم که وقتی نظر دادی بدون اینکه من تایبد کنم خود به خود تایید بشه

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 22:17

چشم آجی غلط کردم عصبانی نشو چشم
آره آجی فردا امتحان ترم دارم اونم علوم... خیلی سخته... باید بخونم
ممنونم آجی ولی چند دقیقه یک بار رفریش میکنم اگه نظر داد آجی سمیه یا جوابمو دادی بفهمم آجی

نه بابا اجی عصبانی نشدم برو بخون درستو اجی موق و سربلند باشی ان شاءالله

تارا سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 22:30

شوخی کردم آجی می دونم
ممنونم آجی پس شبت بخیر آجی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 28 اردیبهشت 1395 ساعت 23:23

سلام ببخشید آجی الهه و تارا بازم دیر اومدم...آجی الهه و تارا سونگ بهم گفت به تارا و الهه نگران من نباشن من که بهشون گفتم مواظب پس چرا اینقدر حساس هستن من به خاطر سه قلوها هم که باشه مواظبم به خاطر اونا هم که شده باید مواظب چشمام باشم مطمئن باشید...آجی الهه سونگ میگه میدونم برای آجیت همیشه دعا میکنی ولی بازم بیشتر و بیشتر براش دعا کن و هرچی خدا بخواد همون میشه...آجی اگه خدا بخواد آجیت خوب میشه فقط توکل کن به خدا و صبور باش...وای آجی دیروز تو خیالم از سونگ گفتم دلم برای بچگی بامزه سه قلوها تنگ شده مخصوصا مینگوکی چه خوب شد امروز اینستا از مینگوکی گذاشت...آجی الهه من خیلی دوس دارم امپراطور دریا رو بزاره هرچند ازش زیاد حذف میکنن ولی اولین بار که طرفدار سونگ شدم با یومجانگ بود...

سلام اجی خوبی عیبی نداره اجی چی بگم والله توکل کردم و صبورم هستم در مورد یومجانگم اجی شرمنده اینو میگم من اسفند ۹۲ که تماشا میداد دیده بودم اما به خاطر منفی بودن نقش سونگ تو این سریال از اژویت سریال خوشم نژیوومد البته جی توروخدا ناراحت نشیا اجی منظوری ندارم از این حرفام

تارا چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 07:15

سلام آجی الهه و آجی سمیه عزیزم
فدای سرت آجی سمیه هر وقت تونستی بیا
آجی سمیه به سونگ بگو:
چشم سونگ عزیزم هرچند نگرانتم ولی دیگه ازت این سوال رو نمی کنم
می دونم وقتی میگی مواظبی یعنی مواظبی، پس دیگه اذیتت نمی کنم هی ازت بپرسم
ببخشید سونگ اگه ناراحتت کردم
آجی الهه درسته یومجانگ نقشش منفی بود ولی واقعا خیلی خوش قلب بود
اون نقش منفی بخاطر گذشته تلخش بود ولی فرض کن چقدر خوش قلب بود که تا آخرین لحظه به پای عشق اولش موند
ولی اون جانگهوای نامرد...

سلام اجی خوبی خسته نباشی میدونم اجی خیلی خوش قلب بوده بزار موهیول تموم بشه اگه یومجانگم داد میشینم میبینم در حالی که پدرشو در میارن

سمیه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 08:59

سلام آجی الهه و تارا ...میدونم آجی الهه صبوری...منم نظر آجی تارا درباره یومجانگ دارم هرچند نقشش منفی بود ولی تو نگاش یه حس عجیبی بود که ناخواسته دلت براش می سوخت و عاشقش میشدی...یومجانگ خیلی تنها بود...ولی من از جانگهوا خیلی بدم نمیومد خیلی هم دوسش نداشتم خوب دیگه اون هم عاشق گنگ بک بود ولی بیرون سریال یومجانگ رو دوس داشت ...هرچند تماشا اینقدر حذف میکنه که اصلا نمی فهمی چی به چیه ولی اگه بازم نشون بدن من با هیچ فیلم و سریالی تو دنیا عوضش نمیکنم...ولی جومونگ و موهیول هم به اندازه یومجانگ دوست دارم اصلا کلا عشق این سه تا سریال تاریخیش هستم

سلام اجی خوبی خسته نباشی چه میشه کرد اجی باید صبور باشم تا ببینم خدا چه واکنشی به این صبوریم نشون میده اجی میدونی من از همه سریالا بیشتر جومونگ و موهیولو دوست دارم به خصوص جومونگ

سمیه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 11:22

آجی تو چرا از بازی سونگ تو امپراطور دریا بدت میاد؟ آخه که اینقدر بد نیست که تصورش میکنی درسته نقشش منفی بود ولی خوب کسی که از بچگی مادرش رو می کشن بعد با دزدای دریای بزرگ میشه دیگه معلومه که ناخواسته منفی میشه ولی اون قلبا از کاراش راضی نبود خیلی از قسمتهاش واضح مشخص بود که چقدر از کارایی که میکرد ناراحت میشد تازه به خاطر اون جانگهوا هم گفت حاضر همه حرصش رو کنار بزاره و یه زندگی ساده داشته باشه ولی اون دختره...آخرش هم که...عشق یومجانگ تو امپراطور دریا از همه فیلمها و سریالاش پاک تر بود...تازه سونگ هم خودش تو قسمت 62 مستند یاد خاطراتش تو امپراطور دریا با جانگهوا میفته من همون قسمتش فهمیدم که سونگ خودش هم بازی تو این سریال رو واقعا دوس داشته و خودش میدونستم چه خاطراتی با جانگهوا داشته

اجی بدم که نمیاد اما چون اولین سریالی که دیدم جومونگ بوده از این سریالش خوشم نمیاد اجی حالا اگه نمایش یومجانگم بده میشینم نگاهش میکنم اجی
شرمنده اجی اگه حرفام ناراحتت کرده

سمیه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 12:15

نه آجی ناراحت نشدم فقط خواستم حرف دلم رو بزنم ببخشید آجی اگه من ناراحتت کردم با حرفام... ولی آجی سونگ او ل امپراطور دریا رو بازی کرد بعد جومونگ

اشکالی نداره اجی
میدونم اجی
اما چیکار کنم خوب اول جومونگو دیدم راستی اجی یادته جومونگ چه سالی پخش شد
اخه من تا اونجایی که یادمه سال ۸۷ پخش شد

تارا چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 13:29

سلااااام آجی سمیه و آجی الهه عزیزم
آجی سمیه چه عجب یه دفه اومدم فک کنم آنلاینی تازه از مدرسه تعطیل شدم
خخخخ حالا ولش کنین اصلا سونگ تو تمام سریال هاش مهشر مهشر باری کرده
هر کی یه سلیقه داره دیگه مثلا من خودم از کل سریال هاش میگم اول یومجانگ
ولی مامانم میگه اول جومونگ
ولی تمام سریال هاش واقعا مهشره
راستی......
چه خبر خوبین خوشین سلامتین؟؟؟
من که تازه امتحان علوم دادم دارم میمیرم از خستگی
اصلا اسم امتحان میاد این شکلی میشم
ای خدا سونگی کمکم کن امسال و راحت رد کنم خیلی سخته

سلام اجی خوبی خسته نباشی اره اجی سونگ او همه فیلم و سریال هاش عالی بازی کرده به خدا
ممنونم خوبم شکر اجی إ برو استراحت کن اجی ان شاءالله که راحت رد میکنی

سمیه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 15:21

سلام تارا جون الهه جون ...درسته تارا جون هرکی سلیقش یه جوره ...ولی سلیقه من و تو مثل همه منم اول یومجانگ رو دوس دارم بعد جومونگ و موهیول...آره آجی الهه تلوزیون رو میدونم که اول جومونگ رو نشون داده ولی امپراطور دریا زودتر ساخته شده تو کره هم اول امپراطور دریا رو نشون دادن بعد جومونگ رو ...واسه خاطر همین بازی سونگ تو امپراطور دریا بوده که خواستن تو جومونگ بازی کنه برای همینه دیگه آجی الهه من خیلی یومجانگ رو دوس دارم خخخخخخ....راسی آجی تارا ایشالله همه امتحاناتت رو خوب بدی و موفق باشی عزیزم ناراحت هم نباش بالاخره تموم میشه اون وقت تابستون دلت برای کتابات تنگ میشه

سلام اجی خوبی خسته نباشی اره میدونم اجی اما بدترین سریالش جانگ یانگ شیل بود که از اول کتک میخورد همه اش اجی

سمیه چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 15:51

آره آجی واقعا جانگ یانگ سیل خیلی

به خدا خودم طاقت کتک های سونگو نداشتم موقع دیدن فیلم اجی خوب شد دانلودش نکردم

تارا چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 16:25

سلام آجی سمیه و آجی الهه
آجی الهه ببخش غیب شدم ناهار بودم
آجی سمیه بله دیگه سلیقمون مثل همه، یادمه یه بار حتی هم زمان داشتیم به یه چیزی فکر می کردیم...
فک کنم برای تولدم می خواستی میکس درست کنی ازم پرسیدی چه آهنگی بعد که من گفتم تو هم گفتی همون آهنگ رو گذاشته بودی رو میکس
همون آهنگ جومونگ "ای آسمان از تو خواهش می کنم"
نه بابا اصلا امسال خیلی سخته کتابا تابستون هر جور شده باید برگردم نماشا
خیلی دلم می خواد تا تولد آجی الهه بتونم بیام نماشا
وای چانگ یانگ شیل که حتی اعدامشم کردن عزیزم
آجی هام من میرم بخوابم که چشمم به زور وا میشه
دعا کنین سونگی بیاد به خوابم
I love youuuu sister somayeh and elahe
من دیگه قوائد جمله سازی انگلیسی رو بلد نیستم درست یا غلط دیگه ببخشین

سلام اجی خوبی چه عجب یادی از فقیر بیچاره ها کردی خخخخخخخخخخ شوخی کردم اجی خخخخخخخخخخ ان شاءالله که برمیگردی اجی برو بخواب تا از حال نرفتی خخخخخخخخخخ

rava چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 17:24 http://rava-ham.blogsky.com

سلام

اتفاقی دیدمتون

شمام همچنین

با تبادل لینک موافقین؟!

سلام ممنونم که بهم سر زدین و نظر گذاشتین بله موافقم

سپیده مامان درسا چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 19:11

تولد وبت مبارک الهه جونم
الهی همیشه خوب و خوش باشی

سلام اجی خوبی خسته نباشی ممنونم اجی سلامت باشی ممنونم اجی به همچنین خودت اجی

سپیده مامان درسا چهارشنبه 29 اردیبهشت 1395 ساعت 19:12

الهی دلت همیشه شاد باشه ، مواظب خودت باش

سلام اجی خوبی ممنونم اجی لطف داری ان شاءالله که دل خودت هم شاد باشه و همیشه سلامت و شاد و موفق و خندون باشی کنار خانواده ات اجی چشم اجی تو هم مواظب خودت باش اجی ممنونم که سر زدی و نظر گذاشتی برام اجی

پریسا جمعه 31 اردیبهشت 1395 ساعت 16:55 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

سلام الهه جون توروخدا زیاد برام دعا کن شدید محتاجم

سلام اجی خوبی دعات کردم اجی ان شاءالله که پیدا میکنی یه خونه خوب و یه صاحب خونه نازنین و خیر

پونگ سان لیلا شنبه 1 خرداد 1395 ساعت 14:47 http://poongsunleyla.mihanblog.com/

سلام الی جون چطوری اجی؟؟؟؟{}
مَن باز اومدم : )

سلام اجی خوبی بعد مدت ها اومدی نت اجی خوش اومدی اجی ممنونم اجی خوبم شکر

محجوب بانو یکشنبه 2 خرداد 1395 ساعت 01:13 http://booyehbehesht.niniweblog.com/

سلام آجی مهربونم
سلام آجی نازنینم
خیلی خیلی دلم برات تنگ شده بود خواهر خوبمممم
واقعا شرمنده ام آجی جووونم خیلی زیادددد
این مدت وای فامون قطع بوده و الان هم با نت گوشی اومدم پیشت گلللم
شرمنده که دیر شد خواهر مهربونم
ولی بدون همیشه به یادتم و دوستت دارم
راستی ♡دو♡ساله شدن وبت مبارک باشه
انشالله 120ساله بشه
راستی آقا امیرحسین چطوره؟؟مامانش چطوره؟؟؟
خیلی خوشحال شدم که پست جدید گذاشتی عزیزم
راستی پست رو به من تقدیم کردی دیگه نههههه
اگه نه که برات هلی کوپتری بیام
عزیزکم راستی فعلا نظرات رو ثبت نکردم آخه خیلی زیاده یه 40تایی میشن
دعا کن زودتری وای فامون درست بشه با یه پست توپ بیام عزیزم

سلام اجی خوبی منم یه کم دلتنگت بودم اجی این حرفا چیه اجی دشمنت شرمنده اشکالی نداره منم همیشه به یادتم و دوست دارم اجی
ممنونم اجی سلامت باشی
امیرحسین و مامانش هم خوبن اجی
به تو تقدیم کردم پستمو بعد تقدیمشکردم به همه دوستام
چه خبره ۴۰ تا اجی خدا بده برکت
دعا کردم اجی ان شاءالله که نتت هم زودی درست میشه
ممنونم که سر زدی و نظر گذاشتی اجی راضی به زحمت نبودم

پریسا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 15:50 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

سلام
ممنون دوست خوبم

سلام اجی خوبی خواهش میکنم اجی وظیفه اس کاری نکردم

تارا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 17:18

سلام آجی الهه و آجی سمیه عزیزم
امیدوارم خوب باشین
ببخشید که این چند روز خیلی حالم خوش نبود و نیومدم وب
راستش خیلی دارم روزای سختی رو می گذرونم
فقط اومدم بگم برام دعا کنین...
آجی الهه می دونم دلت خیلی صافه و زود دعاهات رو خدا خیلی زود قبول میکنه
آجی برام دعا کن...
آجی سمیه به سونگ از طرف من بگو:
سونگ عزیزم...
ممنونم که توی این روزای سخت کنارم بودی و هستی
آجی هام الان سوار اتوبوسم با مامانم...
داریم میریم تهران
ولی معلوم نیست اونجا هم بمونیم
شاید قسمتمون باشه دوباره آواره باشیم...
ولی این دفه با همیشه فرق میکنه
این دفه من سونگ رو هم توی قلبم دارم...
می دونم اون نمیذاره سختی بکشم...
آجی الهه... آجی سمیه... التماس دعا
شاید این چند روزه نتونم بیام نت...
ولی بازم همیشه توی قلبم هستین آجی های گلم
آجی سمیه...
راستی چند شب پیش خوابت رو دیدم
اولین باری بود خوابت رو دیدم آجی
چقد تو مهربون و دوست داشتنی هستی آجی
توی خواب آجی بهم گفتی که من یکی از بهترین دوستات بودم و هستم آجی...
بعدم بهم گفتی که همیشه و همیشه کنارم هستی آجی
بازم ممنونم که به خوابم اومدی آجی
برام دعا کنین آجی هام....
الان منم می خوام از اون حرفای گنده که سونگ میزنه بزنم خودمو بزرگ جلوه بدم
" اولین عشق تا ابد خواهد ماند "
عاشقتونم آجی های گلم و بهترین دوستانم

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی ممنونم اجی خوبم شکر اشکالی نداره اجی دعات کردم اجی ان شاءالله که دیگه اصلا سختی نمیکشین و زود یه خونه پیدا میکنید و توش ساکن میشید ان شاءالله ممنونم عزیزدل اجی لطف داری
سونگ کنارته اجی نمیزاره سختی بکشه و همیشه پیشته اجی
ان شاءالله که زودی برسی تهران و دیگه اوره نباشی اجی امیدت به خدا باشه و صبور باش و به خدا توکل کن اجی
منم خیلی دوست دارم اجی

سیمرغ دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 17:19 http://manobaba95.blogfa.com/

سلام خانمی , خوبی؟
ممنون که میای و بهم سر میزنی
شوهر منم عاشق بازی سونگ هست مخصوصا نقش جومونگ و موهیول , هر جایی که باشیم سر ساعت باید بیایم خونه یا از قبل بذارم ضبط بشه

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر خواهش میکنم اجی وظیفه اس کاری نکردم خوب اجی بازی سونگ تو همه سریال هاش عالیه و حتی ایرانی هارو هم به سمت خودش میکشونه و طرفدار سونگ میشن اجی منم طرفدارشم اجی

سمیه دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 19:07

سلام آجی الهه و تارا...آجی تارا خوبی عزیزم فدات بشم آجی جونم نگران نباش آجی ایشالله خدا همه چیز رو درست میکنه توکل کن به خدا آجی ...سونگ هم که مطمنم تنهات نمیزاره آجی...یادت باشه آجی یه دفعه گفتم بهت اینا همش خواست خدا بوده و هست که احساس میکنی سونگ تو خیالت و قلبت تنهات نمیزاره ...همه چیز درست میشه آجی فقط به خدا توکل کن آجی عزیزم.... آخی عزیزم چه خوابی دیدی....من واقعا خیلی دوستون دارم....هم تو و هم آجی الهه بهترین دوستام بودید و هستید...

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی منم خیلی دوست دارم اجی بله اجی تارا باید توکل به خدا کنه و اینم خواسته و حکمت خداست که سونگ کنار اجی تاراست

تارا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 19:47

مرسی آجی الهه خوبم آجی
خدانکنه آجی سمیه این چه حرفیه
آره آجی می دونم خدا می دونسته که اگه سونگ رو به من بده دیگه هیچی از دنیا نمی خوام
الان که خداروشکر سونگ هم هرشب به خوابم میاد و هم اینکه تو قلبم همیشه و همیشه باهام حرف میزنه
وای آجی الهه... آجی سمیه...
اگه می دونستین وقتی ناراحتم و با شما حرف میزنم چقدر جون میگیرم
جدا خیلی خیلی آرومم میکنین بهم امید میدین
ممنونم آجی الهه برام دعا کردی عزیزم
فقط منتظرم زود برسیم که از اتوبوس متنفرم

خداروشکر که خوبی اجی و اینکه اجی به سونگ بگو که الهه سلام رسوند و گفت که هر شب برو به خواب اجی تارا اینجوری اذیت میشی هم میای به خواب من هم اجی تارا داداشی که میاد به خوابم تو هم میای اما دوست دارم بیشتر تو خواب اجی تارا باشی عزیزدلم
خواهش میکنم اجی وظیفه اس کاری نکردم اوخی الهی فدات بشم اجی
زود میرسی اجی نگران نباش

تارا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 20:14

خدا نکنه آجی ولی دارم بدماشین میشم از اتوبوس بدم میاد
آجی سونگ میگه:
ممنونم الاهه عزیزم...
ولی من تو و تارا و سمیه رو دقیقا اندازه هم دوست دارم
نه عزیزم خسته نمیشم که
سعی می کنم اگه یه وقت توی خوابتون نباشم توی قلبتون باهاتون حرف بزنم
آجی اینجا اصلا نت آنتن نداره غیب شدم نگران نشی

میدونم اجی بدت میاد اما تحملش کن و صبور باش
....................
میدونم سونگ الهی فدای تو بشم که انقدر مهربونی عزیزکم
تو که بله همیشه باهام حرف میزنی اما خوب امروز کم حرف بودی شرمنده اگه این روزا حالم یه جور دیگه اس تو و داداشی رو هم ناراحت میکنم ببخشید توروخدا
..................
نه بابا اجی عیبی نداره

تارا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 20:45

آخیش آجی تازه پیاده شدیم
آجی سونگ میگه:
نه الاهه عزیزم این حرفو نزن
می دونم که خیلی نگران دوستت هستی و حالت خیلی خوش نیست
ولی عزیرم امیدت به خدا باشه و فقط براش دعا کن
....................

خداروشکر اجی
................
چشم سونگ چی بگم والله من همیشه امیدم به خدا بوده و هست دعا هم چشم میکنم نمیدونم حکمت خدا چیه از برگشتن مریضی اجیم فقط امیدوارم زودی خوب بشه اجیم ان شاءالله
..............
راستی اجی الان کجا میخواین برین؟؟؟

تارا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 21:37

چشمت بی بلا عزیزم
منم برای آجیت دعا می کنم و مطمئنم خدا خیلی سریع اونو خوب میکنه
......................
آجی فعلا تهرانیم ولی می خوایم اگه بشه بریم خونه ی داییم
اون داییم که خیلی دوسش دارم و همیشه بهمون کمک میکنه
فعلا دنبال ماشینیم تا بریم خونه ی دایی سید حسینم

فدات بشم سونگ ممنونم
ان شاءالله سونگ ممنونم ازت
خدا این داییت رو هم برات حفظ کنه اجی ان شاءالله زود میری خونه شون اجی

سمیه دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 22:15

آجی الهه میدونم همیشه به خدا توکل میکنی ولی بازم نامید نشو آجی و بازم مثل همیشه برای آجیت دعا کن آجی من هم براش، دعا میکنم آجی...آخی عزیزم آجی تارا سونگ خیلی مهربونه و خیلی هم دوست داره...من همیشه از خدا میخوام که حتی اگه هیچ وقت هم سونگ تو خیال و خواب من هم نیاد ولی هیچ وقت آجی هام تارا و الهه عزیزم رو تنها نزاره..

نه اجی من غلط کنم ناامید بشم اگه بشم سونگ و مرتضی پدرمو در میارن هیچکدومشون از نا امید بودن خوش شون نمیاد اجی چشم اجی ممنونم ازت اجی ببینم خدا چی میخواد این دفعه

تارا دوشنبه 3 خرداد 1395 ساعت 23:52

الهی فداتون بشم آجی الهه و آجی سمیه عزیزم
آجی الهه الان رسیدیم قم و داییم اومد دنبالمون
الان داریم میریم خونشون
ممنونم آجی جونم
آجی الهه دلم خیلی برای آجی سحرم تنگ شده...
امروز قبل رفتنمون رفتم پیشش
خیلی گریه کردم
وای آجی سمیه نمی دونی هر دفه که میگی سونگی آبجی کوچیکش(تارا) رو دوست داره چقدر خوشحال میشم
ولی نه آجی سمیه
من بیشتر دلم می خوام سونگ به خواب تو بیاد تا خواب خودم
آخه تو میگی سونگی خیلی کم به خوابت میاد، ولی هرشب توی خواب منو آجی الهه هست...
من دلم می خواد بیشتر به خوابت بیاد آجی
انشاءالله که امشب حتما حتما میاد به خوابت آجی
ولی آجی خیییییییلی ممنونم ازت که به فکر آجی های کوچیکت هستی
آجی الهه
آجی سمیه راست میگه... سونگ و داداش مرتضی هم میگن درسته که الاهه جان امیدواره ولی باید به آجی فاطمه زهراش هم امید بده
بازم آجی دعا می کنم حتما و حتما آجیت خوب بشه
فعلا شبتون بخیر آجی های عزیزم
خیلی خیلی خیلی خیلی خیلی دوستون دارم آجی ها

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی خدا نکنه اجی اوخی عزیزم الهی فدای گریه هات بشم من خواهش میکنم اجی وظیفه اس کاری نکردم در مورد اجی زهرامم بگم از نظر و نگاه خودم دیگه هیچ احتیاجی بهم نداره پارسال احتیاج داشت اما الان که مریضه نداره منم نتونستم دوست و اجی خوبی براش باشم اجی امید دادنم هم فایده ای نداره اجی اون دیگه منو دوست خودش نمیدونه اون بعد از من کلی دوست داره که کنارشن بایدم منو دوستش ندونه دنیاس دیگه اجی گاهی اوقات به ادما بد میکنه شرمنده اگه ناراحت شدی از جواب این نظرت اجی

سمیه سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 08:35

سلام آجی الهه و تارا...خداروشکر که الان خونه داییت هستید ایشاالله که یه جا درست ساکن بشید...آخی عزیزم مرسی که اینقدر فکرمی ولی هیچ عیبی نداره که سونگ تو خواب من خیلی نمیاد قبلا یه بار چون خیلی ناراحت بودم تو خیالم بهش گفتم اونم بهم گفت که چرا بیشتر تو خواب آجی ها کوچیکترم الهه و تارا میره مخصوصا تو آجی تارا...خوب من هم دیگه الان یه ذره هم ناراحت نیستم که خیلی،کم خواب سونگ رو می بینم همین که تو خیالم و قلبم هر از گاهی احساس،میکنم کنارمه کافیه آجی جون..

سلام اجی خوبی الهی فدای اون قلب پاک و مهربونت بشم اجی بعد از اجی زهرام تو و اجی تارا بهترین دوست و اجی هام هستید اجی زهرا که دیگه منو دوست و اجی خودش نمیدونه اما من دوست و اجیش میمونم تا ابد حتی اگه نخواد
اجی شرمنده ببخش تو و اجی تارا رو هم درگیر خودم کردم

bahar bahrami سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 14:55 http://mortezapashaei14.rozblog.com

سلام الهه
خوبی؟؟؟
ببخشید که دیگه نیومدم

امروز خیلی خوشحالم
اجی سبا هم اومده وب مرتضی
همین رزبلاگ و میگم
منم از مهرزاد و میهن بلاگ رفتم
اومدم با شرمندگی زیاد ازت دعوت کنم توهم بیای
اگه بیای لطف بزرگی کردی اگرم نه که من بهت حق میدم

سلام به روی ماهت اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر عیبی نداره اجی فدای سرت چشم اجی میام نه بابا اجی دشمنت شرمنده این چه حرفیه

تارا سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 18:52

سلام آجی الهه و سمیه عزیزم
آجی الهه هیچ وقت این حرف رو نزن...
منم هر وقت ناراحت میشم و دلم میگیره و با سونگ حرف میزنم...
بعدش سونگ بهم میگه با شما آجی هام حرف بزنم تا آروم بشم
آجی گلم منم درکت میکنم...
آجی دلم نمی خواد از این حرفم ناراحت بشی اما احساس میکنم آجی فاطمه زهرا بخاطر اینکه فکر میکنه ممکنه با اون مریضی براش خدایی نکرده اتفاقی بیوفته دوست داره که کم کم فراموشش کنی تا اگه خدایی نکرده چیزی بشه خیلی ناراحت نشی....
البته من که مطمئنم آجیت خوب میشه عزیزم
ولی اگه واقعا باهاش صمیمی بودی هیچ وقت فکر نکن که فراموشت کرده یا دیگه دوست نداره آجی...
....................................
ممنونم آجی سمیه فعلا خونه ی داییم هستیم تا انشاءالله یه جا ساکن بشیم
آجی سمیه اگه اشکالی نداره میشه بهم بگی دلیل اینکه سونگی بیشتر به خواب من و آجی الهه میاد ولی کم به خواب تو میاد چیه؟
آخه گفتی اوپا سونگ دلیلشو بهت گفته...
راستش آجی قبلنا سونگی شاید بگم ماهی یه بار بیشتر به خوابم نمیومد، اما الان تازگی زیاد میاد به خوابم
البته الان دیشب نیومد
وااای آجی هام امروز ولی یکی از بدترین روز های زندگیم بود
امروز هارد کامپیوترمون کلا و کلا فرمت شد
نمی دونم چی شد که کلا درایوم هم نابود شد رفت
می تونم بگم شاید 2000 تا عکس از سونگ و سه قلو ها داشتم
و 6 تا فیلم سینمایی از سونگی داشتم
و 11 تا سریال از سونگی هم داشتم
البته جومونگ و موهیول و یومجانگ و خانواده کیمچی رو هم دوبله داشتم هم زبان اصلی
تازه فیلم و سریال های سونگی به کنار 8 تا سریال دیگه هم داشتم که بازیگرش سونگ نبود
وااااای دارم دق میکنم کل آهنگ کره ای هام هم پرید
آخ که اگه سونگ امروز باهام حرف نمیزد دق میکردم

سلام اجی خوبی چشم اجی از سونگ بپرس چه اتفاقی امروز افتاده واسه ام اجی البته اتفاقی که افتاد در مورد اجیمه اجی از سونگ بپرسی بهت میگه چیشده
اشکالی نداره اجی فدای سرت عیبی نداره ان شاءالله امشب میاد به خوابت اجی
اوخی عیبی نداره اجی حتما حکمتی بوده که این اتفاق افتاده اجی زیاد ناراحت و حساس نباش اجی

تارا سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 20:49

سلام آجی
خوبی آجی؟
آجی سونگ بهم گفت که دلش می خواد تو اون اتفاقی که افتاده رو بهم بگی
ممنونم آجی انشاءالله
آجی ولی دارم دق میکنم خیلی اعصابم ریخت بهم
هرچی داشتم و نداشتم تو یه لحظه پرید

ممنونم اجی خوبم شکر تو چطوری
حالا عیبی نداره اجی خودتو ناراحت نکن
................
سلام سونگ خوبی عزیزدلم
نمیشه خودت بگی به اجی تارا سونگ توروخدا تو بگو

تارا سه‌شنبه 4 خرداد 1395 ساعت 21:05

منم خوبم آجی خداروشکر که خوبی
چی بگم...
.........
سلام الاهه عزیزم خوبی گلم؟
آخه بیشتر دلم می خواد تو به آجی تارا بگی
یه چیزایی گفتم ولی بازم دلم می خواد خودت بگی
...........
آجی درمورد بهتر شدن حال آجی فاطمه زهرا یا خوب شدنشه؟

اجی ناراحت نباش دیگه وگرنه با جک های فراوان پخش زمینت میکنما خخخخخخخخخخ
............…………………………
ممنونم سونگ خوبم شکر
حالا تو کل ماجرا رو بگو من بعدا برات جبران میکنم سونگ اینبارو بگو به خاطر من بگو

تارا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 00:41

چیکار کنم آجی الان هیچی حالمو خوب نمیکنه
ولله هرکی جای من بود حال و روزش از الان من بهتر نبود...
آجی سونگ گفت:
آخه دلم می خواد این خبر رو تو به آجی تارات بگی
اگه منو دوست داری بگو بهش...

سلام اجی خوبی اوخی عیبی نداره اجی خودتو ناراحت نکن منم فکر کنم اذر ۹۳ بود که کامپیوترم ویروسی شده بود اجی خانواده ام بردنش بیرون که درستش کنن وقتی کیثو اوردن خونه دیدم همه چی پاک شده البته جزء عکس ها و یه چیزای دیگه اما همه چی مثل مرورگر و اینا پاک شده بود اجی برام عادی بود اجی خخخخخخخخخخخخخخ
اجی،اجی زهرام دیروزرفته بود دکتر اخه چندوقت یه بار میره دکتر اجی بعد اینکه اجیم مثل اینکه ازمایشم داده بود اجی که دکترش دیروز بهش گفته بود تومور کوچیکتر شده و نیازی به عمل نیست و با یه ماه دارو خوردن حل میشه البته اینو اجی زهرام نگفت مجبور شدم از برادر مجازی اجی زهرام بپرسم اجی براش خوشحال بودم که دیگه درد نمیکشه اما از اون طرف چشمام گریون بود وهست چی فکر میکرد یه روز اجیم هی هیچی اجی خیلی بده وقتی ادم ببینه دوستش دیگه بهش احتیاجی نداره شرمنده اجی ناراحتت کردم

تارا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 12:10

سلام آجی
خوبی؟
آجی ولی برای من اصلا عادی نبود این اتفاق
همه دارو ندارم توی کامپیوتر بود
وای خداروشکر آجی خیلی خوشحال شدم آجیت خوب میشه
آجی ولله چی بگم آجی بازم فکر نکن بهت احتیاج نداره آجی

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر حالا عیبی نداره اجی حتما یه حکمتی داشته این اتفاق اجی زیاد خودتو ناراحت نکن اجی ممنونم اجی نداره اجی دیگه احتیاج نداره ۳۰ تیر که بیاد دوستیم باهاش ۱ ساله میشه اجی هی چقدر زود گذشت
اجی امیدوارم همیشه پیش داییت بمونی و با اون زندگی کنید اجی میدونم اشتباهه اما اجی خوب اجاره کردن یه خونه خیلی سخته اجی فعلا یه مدت تو خونه داییت بمون تا بعد که ببینی چی پیش میاد اجی

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 12:40

اجی الهه مرتضی میگه چی شده ؟؟؟؟

سلام اجی خوبی تویی اجی نگار الان نمیگم اجی برو کارهاتو بکن اجی

[ بدون نام ] چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 12:50

نه اجی شب میرم تو بگو چی شده

اجی به داداشی بگو اجیت میگه:سلام مرتضی خوبی داداشی تو بهم گفته بودی من به خاطر اینکه برات قران خونده بودم به خاطر اتفاقی که دیشب افتاد تو برنامه خندوانه اروم بودی واقعا اروم بودی داداشی؟؟؟؟؟؟
.……………………
اجی اسمتم بنویس بی اسم نظر میدی

نگار چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 12:56

سلام عزیزم تا وقتی شما خاصیا هستین و برام دعا میکنین و قرآن میخونین من اروم ارومم
،...........
چشم خوب شد ؟؟؟

فدات بشم من داداشی خیلی دوست دارم داداشی ممنونم که دیشب تو خوابم بودی داداشی
........
اره اجی

نگار چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 13:01

خواهش میکنم الهه خانوم
.............
اجی ؟؟ تو فیلم کره ای زیاد نگاه میکنی ؟؟؟؟

داداشی به خدا خیلی دوست دارم داداشی خیلی
.....................
اجی فقط سریال های سونگو میبینم اجی

نگار چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 13:07

منم دوست دارممم
.......
سریال های و فیلم های کره ای قشنگن
در مقایسه با فیلم های امریکایی

داداشی ببخش اگه این روزا حالم بده و ناراحتت میکنم
…………………………………
اره اجی اونم سریالی که با باری سونگ باشه عالیه

نگار چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 13:13

چرا ناراحت ؟؟؟ منظورم اینه که چرا شاد نیستی دلت غم داره تو هنوز جوونی از الان بخوای غم داشته باشی که نمیشه
............
در مقایسه با بازیگر محبوب من که اصن به حساب نمیاد

داداشی تو که میدونی چرا انقدر ناراحتم اجی

نگار چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 13:19

ناراحت نباش
بخند شاد باش

داداشی میدونی احساس میکنم دیگه اجی زهرام منو دوستش نمیدونه اجیش نمیدونه البته حقم داره داداشی فکر کنم دیگه اجیم دوسم نداره اشکالی نداره ولی من خیلی دوستش دارم خیلی

نگار چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 13:25

مثبت فکر کن دختر
تو دوستشی
اصلا مگه کاری کردی که بخواد تو رو دوستش ندونه
......
من یه غلطی کردم ناهار امروز رو بر عهده گرفتم
جوابتو میدم ولی یکم طول میکشه چون دستم بنده

داداشی تو که خودت شاهدی من حتی پارسال میخواستم برم رشت پیشش باشم اما اجیم حالش خوب شد و قسمت نشد برم ببینمش کاری نکردم داداشی دیشب تو خوابم گفتی تو یه خاصی واقعی هستی یادته داداشی؟؟؟؟
..................
نه اجی اشکالی نداره

تارا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 15:01

الهی فدای اون قلب مهربونت بشم آجی که اینقدر آجی فاطمه زهرا رو دوست داری...
آجی ولی با اینکه خیلی خیلی این داییم و همسرش رو دوست دارم ولی بازم اونا هم سختشون میشه تو یه خونه زندگی کنیم
من دلم می خواد هرطور شده یه جا ساکن بشیم
آجی راستی من به از سونگ حالشو پرسیدم گفت خوبم... ولی احساس کردم که ته دلش از یه چیزی ناراحته
جدا دست که میذارم رو قلبم و به سونگ فکر می کنم قشنگ احساس کردم از یه چیزی یا نگرانه یا ناراحته...
آجی میشه تو هم از سونگ بپرسی؟
شاید به تو بگه چی شده...
نمی دونم چرا امروز اینقده نگرانش شدم

خدا نکنه اجی که اینطور اجی اما ببین خدا چی میخواد اجی هر چی اون بخواد همون میشه اجی سونگ میگه:سلام تارا جان من که ناراحت نیستم عزیزم تو چون ناراحتی فکر میکنی من ناراحتم مگه میشه با وجود تو و سمیه و الهه جان ناراحت باشم نه میشه دیگه نبینم ناراحت باشیا

bahar bahrami چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 15:02

سلام الهه گلی
توخصوصیت پیام دادم

سلام اجی خوبی اره اجی دیدم جوابتو دادم ناراحت نباش اجی

سمیه چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 15:51

سلام آجی الهه و تارا ...آجی الهه خداروشکر حال زهرا خیلی بهتره...امروز صبح بعد نماز به یاد همتون بودم آجی برای زهرا هم دعا کردم آجی ...

سلام اجی خوبی خسته نباشی ممنونم اجی سلامت باشی اره خداروشکر اجی

تارا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 16:45

سلام آجی سمیه خوبی آجی؟
آجی نظر ساعت 18:52 رو بخون ببین چه بلایی سر کامپیوترم اومد بدبخت شدم رفت
آجی الهه به سونگ بگو:
سلام اوپا سونگی عزیزم... خوبی؟
سونگ می دونم من و آجی سمیه و آجی الهه رو خیلی دوست داری
یعنی تمام طرفدار هات رو خیلی دوست داری...
می دونم حتی اگه نگران چیزی یا ناراحت باشی هیچ وقت به طرفدارات نمیگی...
مثل مریضی چشمت که وقتی از دکتر اومدی بیرون به طرفدارات گفتی هیچی نیست و فقط باید یکمی مواظب باشم...
ولی در اصل همه می دونن که اون مریضی خطر جدی داره
سونگ ولی بدون من و آجی الهه و آجی سمیه با بقیه طرفدارات فرق داریم
حتی اگه از هرچیزی ناراحت میشی اگه به هیچ کس نگی به ما بگو
به خدا نمی دونی وقتی نگرانت میشم چه حالی پیدا میکنم
الانم می دونم از یه چیزی توی دلت ناراحتی و به هیچ کس نگفتی...
ولی من حس میکنم که ناراحت و نگرانی...
میشه به من بگی؟؟؟
ولی اگه دوست نداری نگو...
می دونم دلت خیلی مهربونه و بازم دوست نداری من و آجی هام ناراحت بشیم...

سونگ:تارا جان نگران نباش چیزی نیست من همیشه سرم با سه قلوها گرمه حتی نمیتونم سرمو بخارونم خخخخخخخخخخخ امشب حتما میام به خوابت تارا جان

تارا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 17:31

الهی فدات بشم سونگ که اینقدر خودتو بخاطر سه قلو ها خسته میکنی و صبح تا شب باهاشون بازی میکنی
الهی سونگی عزیزم پس من امشب منتظرتم عزیزم
سونگ پس توی خوابم بگو امروز از چی ناراحت بودی عزیزم
آخه قلب من الکی که نگران نمیشه...
...........
آجی من برم حمام فعلا نیستم

سونگ:خدا نکنه تارای عزیزم
ببینم چی میشه تارا جان تو هم ناراحت نباش عزیزم
اگه یهو دیدی نیومدم ناراحت نشیا اما تلاشمو میکنم که بیام
............
باشه اجی برو

تارا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 19:28

چشم سونگ سعی می کنم نگران نشم
خودت که می دونی سونگ... سونگ هرچی بگه تارا باید بگه چشم
نه اوپا سونگ... شما هر وقت که بیای به خواب من، من راضیم

سونگ:الهی فدای اون قلب مهربون و پاکت بشم اخه اصلا تو و الهه و سمیه سه قلو هستیدا خخخخخخخخخخخخ انقدر مهربون و پاکید

پونگ سان لیلا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 21:28 http://poongsunleyla.mihanblog.com/

الهه کجایی؟؟؟

سلام اجی خوبی من هستم اجی

تارا چهارشنبه 5 خرداد 1395 ساعت 23:22

وای آجی غش رفتم سونگ اینو گفت
تارا... الهه... سمیه... =... سه قلوهای افسانه ای
آجی به سونگ بگو:
خدانکنه اوپای عزیزم
ولی بازم می دونم قلب من هیچ وقت به مهربونی و پاکی قلب تو نیست سونگ...
سونگ امروز رفتم مسجد کلی گریه کردم...
گفتم چی میشد اگه اوپا سونگ هم الان اینجا بود و با ما نماز می خوند
کاش کی می دونستی چقدر منتظر اون روزم که یه بار ببینم یا بفهمم که تو سر نماز هستی
خیلی خیالاتی شدم این روزا...
سونگ عزیزم ببخش بعضی وقتا واقعا برای دینت نگران میشم...
آخه مطمئن نیستم اما یه جا خوندم که توی دین شما اصلا بهشت و جهنم رو قبول ندارین
خیلی ناراحت شدم...
ولی بازم می دونم که خیلی قلبت پاک و مهربونه
فقط سونگ بخاطر یه چیزی که هیچ وقت نمی تونم بهت بگم باید منو ببخشی
من ناخواسته خیلی بدی در حقت کردم و خیلی باعث شدم که به تو توهین بشه و...
توروخدا منو ببخش اوپا سونگ
اوپا بهم گفتی اگه بشه امشب میای به خوابم...
امشب خیلی چیزا توی دلمه که می خوام بهت بگم
اگه میشه سعی کن بیای به خوابم

اجی دیگه ناراحت نباش توروخدا

تارا پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 00:35

آجی چیکار کنم به خدا این روزا از این فکر دارم دیوونه میشم
ولی تو ظاهر با همه بگو و بخند میکنم تا کسی نفهمه ناراحتم
بخاطر سونگم که شده دارم تمام تلاشمو می کنم بهش فکر نکنم ولی نمیشه...
آجی خیلی دلم می خواد سونگ مسلمون باشه
هم خودش هم همسرش و هم سه قلو ها
سه قلو ها تا کوچیکن هر کاری باباشون بکنه یاد میگیرن
ولی اگه بزرگ بشن درک اینکه چرا باید دینشونو عوض کنن براشون سخته
این روزا فقط و فقط دارم دعا می کنم یه اتفاقی بیوفته که سونگ راجب دین اسلام و پیامبر(ص) مطلع بشه و مسلمون بشه
آجی نمی دونم mr bin رو میشناسی یا نه
ولی یه بار که سر سحنه فیلم بوده که کارگردان و فیلم بردار و چند نفر دیگه بینشون یه بحثی پیش میاد که راجب پیامبر(ص) بوده...
بعد توی اون بحث مدام به پیامبر(ص) توهین می کردن
mr bin هم که پیامبر(ص) رو نمیشناخته میره توی اینترنت تحقیق میکنه تا بفهمه اون کارگردان و فیلم بردار چرا داشتن بدی پیامبر(ص) رو میگفتن
بعد که میفهمه پیامبر چه کسی بوده فوری مسلمون میشه...
تازه فک کنم سن اون از 50 هم گذشته بود و بازم این فرصت رو داشت که مسلمون بشه
سونگ که تازه 44 سالشه
آجی همیشه و همیشه سر نماز یا هرجای دیگه فقط براش دعا می کنم
واقعا آرزو دارم سونگی عزیزم مسلمون بشه
اوپای عزززیزم

سلام اجی خوبی درکت میکنم اجی منظورت همون فیلم رسول الله هست اجی فیلمبردارش خارجیه اجی اما اون mr bin رو نمیشناسم
اجی خیلی دوست دارما خیلی زیاد

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 11:04

سلام الهه
خوبی اجی؟؟
اومدم بگم وب بسته شد...

نتونستم به قولی که دادم عمل کنم
نتونستم اونجارو مثل خاص پاشایی شلوغ کنم
متاسفم

سلام اجی خوبی ممنونم اجی هی میگذره اوخی عیبی نداره اجی خودتو ناراحت نکن

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 11:28

الهه داغونم
خیلی
خیلی
دیگه حوصله خودمم ندارم
هرچی زحمت کشیدم
هووووووف
رفت هوا

اجی درکت میکنم حتما حکمتی داشته اجی دیگه ناراحت نباش و اروم باش

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 11:34

الهه الان یه وب میزم برای خودمون
بزنم آدرسشو بهت میدم

نه اجی نزن ولش کن

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 11:36

دیگه برام مهم نیس چی بشه
فقط برای دل خودم میزنم همین

اجی نزن حالا

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 11:44

چرا؟؟؟

خودت میدونی چرا اجی

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 11:50

میسازم

نه اجی نساز

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 11:59

دلیل بگو

دلیلشو خودت میدونی اجی

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 12:03

الهه نمیتونم همین جوری بشینم
دارم دیونه میشم
میخوام دوباره هممون دورهم باشیم

اجی چی بگم من هر چی گفتم قبول نکردی خوب من هر چی میگم به خاطر خودته اجی من من صلاحتو میخوام اجی

تارا پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 12:04

سلام آجی
خوبی عزیزم؟
آجی نمی دونم ولی با یه اتفاق ناگهانی مسلمون شد
برای سونگم همچین چیزی ممکنه
الان سونگ کسیه که قلبش از هزار تا مسلمونی که من میشناسم مهربون تره
وای آجی راستی امروز آپ اجی مهسا رو دیدم
آجی سونگی هنوزم یاد طرفداراش تو ایرانه
وااااای الهی فدای اون قلب مهربونش
آجی همش میگم بزنه به دلش بیاد ایران
تو مساحبه که کرده بود از ایرانی ها تشکر کرده بود
واااااای فدای اوپای عزیزم

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر ان شاءالله هر چی خدا بخواد همون میشه اجی
اره اجی منم کلیپ مصاحبه رو دیدم اجی سونگ خیلی راحت گفت ایران
ان شاءالله ایرانم میاد اجی

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 12:04

این جرمه؟؟
به خدا نیس
تا چند روز دیگه میسازم

جرم نیست اجی تو اگه بخوای وب بسازی اونم اذیتت میکنه منظورم اون پسره

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 12:12

نه دیگه کاری بهم نداره

چی بگم اخه اجی

bahar bahrami پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 12:20

الهه من اعصابم خورده
فعلا

چشم اجی برو به سلامت بای استراحتم زیاد کن اجی

پونگ سان لیلا پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 12:56 http://poongsunleyla.mihanblog.com/

ای جوووونم سلام اجی من خوبی؟؟؟؟
عاشق سونگ کجایی تو دختر؟؟؟پام میدم بهت جواب نمیدادیچه خبرا؟؟خوبی؟؟؟؟؟
دلم برات تنگ شده بود الی
دوستت دارم اجی خیلی دوستت دارمااااا مواظب خودت باشی بعد بهم سر بزن راستی اجی از بچه های دیگه خبر داری؟؟تو _همه چی کره ای)بچه های اونجارو میگم خبر داری؟؟
سرهنگ دیگه سایتی نزده
دلم خیلی واسه همه چی تنگ شده

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر اجی من تمام نظراتو اینجا جواب دادم اجی ممنونم اجی سلامتی منم دوست دارم اجی talktolove.blogsky.com این وبه اجی سحره اجی همون اجی هه جینو میگم اجی
نه دیگه اجی فقط از اجی سحر خبر دارم یه بار اقا دانیال هم برام نظر گذاشته بود دیگه نذاشت

اِلی ..؟؟؟

با سونگ تو توییتر در ارتباطی ..؟؟؟

الی من رمزمو یادم رفته چیکار باید کنم؟؟؟

سلام اجی خوبی نه اجی در ارتباط نیستم با سونگ چی بگم اجی نمیدونم

تارا پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 22:42

سلام آجی الهه
خوبی آجی؟
الهی فدای اون قلب مهربونش
آجی راستی...
آجی امشب تمام مشخصات سونگ که چجور فردی هست رو به داییم گفتم
داییم آجی راجب دین سونگ کامل می دونست
گفت کسایی مثل اون که این قدر قلبشون مهربونه و انسان خوبین اما دین اسلام رو هنوز قبول ندارن، خدا پادا خوبی هاشون رو توی این دنیا بهشون میده اما اون دنیا بخاطر این که راجب دین اسلام تحقیق نکردن و مسلمون نشدن خدا می برتشون جهنم...
آجی اینو می دونم که داییم این حرف رو از روی اطمینان زد برای اینکه درس طلبگی رو کامل خونده و مطمئنم درست جواب داد
آجی الان بغض کردم و دلم می خواد گریه کنم...
واقعا داره بغضم میشکنه، اما جلوی دایی و زنداییم نمی تونم گریه کنم
آجی دقیقا خدا پاداش کارای خوب سونگ رو داره توی این دنیا بهش میده... الان یه خانواده خوب و یه شغل خوب و کلی ثروت و همه چی به سونگ داده
ولی اون دنیاش چی؟
آجی دارم دق می کنم
تو بگو چیکار کنم
آجی حالم خیلی بده
سونگ به خدا تارا عاشقته

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر چی بگم فقط باید توکل به خدا بکنی اجی امیدت به خدا باشه و سویاد خدارو داشته باش اجی اگه خدا بخواد سونگ مسلمون میشه فقط کافیه خدا اراده کنه اجی اروم باش خودتو کنترل کن اجی همین که سونگ خدارو میشناسه خیلی ارزش داره

تارا پنج‌شنبه 6 خرداد 1395 ساعت 23:12

آجی فقط دعا کن آجی تارات امشب بمیره... همین
شبت بخیر آجی

اجی به جان الهه دیگه از اژن حرفا بزنی الهه بی الهه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد