lovely song
lovely song

lovely song

مریم عزیزم تولدت مبارک

سلام به تمام عزیزانم خوبین ان شاءالله خسته نباشین نماز و روزه هاتون قبول حق باشه ان شاءالله  

خوب دوستان عزیزم بیاین ادامه مطلب امیدوارم با نظرات قشنگتون منو خوشحال کنید :20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:   


عزیزانم امروز تولد یکی از دوستای عزیزم مریم هست:20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:  

مریم عزیزم ۳۱ سالگیتو بهت تبریک میگم عزیزم امیدوارم که همیشه سلامت و موفق و شاد و خندون و خوشبخت باشی عزیزدلم امیدوارم پست تولدی که برات گذاشتم رو دوست داشته باشی عزیزترینم تنها کاری بود که از دستم بر میومد ببخش عزیزم :20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:  

عزیزانم اینم از پست امروزمون امیدوارم از پستم خوشتون اومده باشه و دوستش داشته باشید ممنونم از نگاه های قشنگ و مهربون تون به من و وبلاگم

:20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:  

دوستون دارم تا ابد این پست رو هم تقدیم میکنم به همه ی شما عزیزانم  :25:  

نظرات 23 + ارسال نظر
دانیال سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 11:52 http://exokade.blogfa.com/

سلم
اومدم آدرس وب جدیدمو بدم همین:/
فهلا

سلام ممنونم دیدم

سیمرغ سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 12:10 http://manobaba95.blogfa.com

سلام عزیزم
خیلی از این کارت خوشم میاد
تولد دوست عزیزت مریم جون هم تبریک میگم

سلام اجی خوبی ممنونم اجی لطف داری ممنونم اجی سلامت باشی ممنونم که بهم سر زدی

دختر بابا سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 12:45 http://dokhtar-baba.niniweblog.com/

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی
اجی تولد دوستت مبارک باشه

سلام اجی خوبی ممنونم اجی سلامت باشی ممنونم اجی سلامت باشی

سیما سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 15:08 http://azin-love.niniblog.com

سلام/
واقعا چه قدر خوبه آدم اینقدر به فکر دوستاش باشه/
واقعا احسنت:)
تولد دوستتــــ مریم رو هم تبریکـــ:

سلام اجی خوبی ممنونم اجی لطف داری چه میشه کرد مهربونیم حد و مرز نداره همه کار واسه دوستام میکنم ممنونم اجی سلامت باشی

پریسا سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 15:34 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

سلااام
عزیزم
الهه کارت عالیه
تولد دوست مبارک عزیزم

سلام اجی جونم خوبی اجی ممنونم اجی لطف داری کاری نمیکنم که اجی وظیفه اس ممنونم اجی سلامت باشی

مادر بالفعل سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 17:16

سلام دوست عزیز ممنونم
دلم خوشه به دعاهای شما

سلام عزیزم خوبی خواهش میکنم عزیزم وظیفه اس ان شاءالله که هر چی خیره برات پیش بیاد

محجوب بانو سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 17:30 http://booyehbehesht.niniweblog.com/

سلام عزیزم
تولد دوست عزیزت رو تبریک میگم
انشالله همیشه سلامت باشه
خودت چطوری آجی
نماز و روزه هات قبول
التماس دعــــــــــــــــــــــا

سلام اجی خوبی خسته نباشی ممنونم اجی سلامت باشی ممنونم اجی منم خوبم شکر اجی ممنونم اجی قبول حق باشه ان شاءالله ممنونم بابت نظرت اجی جونم

nadia سه‌شنبه 1 تیر 1395 ساعت 22:31 http://korea-nadia.blogfa.com

سلام
تولدش مبارک

سلام اجی خوبی ممنونم اجی

fati چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 10:19 http://fatiandmoein.blogfa.com

سلام الهه جون...
نماز روزهای شمام قبول باشه...
تولد دوستتم مبارک باشه...

سلام اجی خوبی ممنونم اجی قبول حق باشه ان شاءالله ممنونم اجی که بهم سر زدی و نظر گذاشتی

لیلا چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 10:27

سلام.
مریم خانوم تولدتون مبارک

سلام عزیزم خوبی ممنونم اجی

نسیم خانوم چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 13:27 http://nasim85.niniweblog.com/

سلام
ببین لطفا زود قضاوت نکن عزیزم
ممنون

سلام نسیم جان من کاری نکردم درسته اون نظرو دادم اما فقط میخواستم مشکل تو و سیما حل بشه

nadia چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 14:29 http://korea-nadia.blogfa.com

سلام اونی آپم

سلام اجی خوبی ممنونم اجی دیدم

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 18:43

سلام عزیزم تولدش مبارک...آجی خیلی دلم گرفته چرا اینقدر من ساده هستم...

سلام اجی خوبی ممنونم اجی سلامت باسی اوخی اجی نبینم دلت بگیره ها

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 18:57

آجی خیلی احساس تنهایی و بدبختی میکنم...ظاهرم شاد میگرم ولی تو دلم پر از ناراحتی و غصه هست چون نمیخوام هیشکی ناراحت بشه خودم رو شاد میگیرم...

منم عین خودتم اجی خیلی تنهام دیشب ابجیم خونه مون بود اجی یه کاری کرد بدجور دلمو شیکوند اما بخشیدمش اجی

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 19:11

منم بعضی وقتا خیلیا دلم رو میشکنون ولی بی خیال میشم

چی بگم والله اجی سونگ و مرتضی و خدا میدونن دیشب چه حالی داشتم الانم همون حالو دارم ولش کن اجی بیخیال ۱۰۰% مطمینم که بری مشهد و یه دل سیر امام رضارو زیارت کنی مطمینم از این حال و روز در میای اجی

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 19:33

فدات بشم آجی آره واقعا آجی حالم خوب میشه حتی اگه ارزوهام هم بر آورده نشه همین که می رم و دعا میکنم آروم میشم آجی...حالا آجی بی خیال این حرفا ایشالا آجی تو هم حالا خوب بشه دیگه نمیخوام بیشتر از این حرفی بزنم که ناراحت بشی آجی جونم دلم نمیخواد تو غصه بخوری آجی جونم...

اجی خدا بخواد ارزوهات براورده میشه اجی ممنونم اجی به خدا دست خودم نیست اجی امروز با ابجین تلفنی حرف زدم و ازم عذرخواهی کرد و گفت ببخش منم گفتم قبلا بخشیدمت ابجی نمیخواستم باهاش حرف بزنم شاید اگه باهاش حرف نمیزدم داغ دلم تازه نمیشد و این حالو نداشتم اجی شرمنده اینارو گفتم ببخش

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 20:22

آجی جونم مگه خواهرت بهت چی گفت ناراحت شدی آجی ولی اگه دوس داشتی بهم بگو آجی جون...

اجی دیشب ابجیم اومده بود خونه مون هنوز افطار نشده بود خیلی مونده بود به افطار فکر کنم ساعت ۷ اینا اومده بود امیرحسینم کلافه بود البته اجی اولش اروم بود و پستونک میخورد اخه از این به بعد شبا با پستونک میخوابه و از بغلی شدن افتاده اجی بعد از افطار ابجیم امیرحسینو گذاشت رو پاش بخوابونه اونم خوابید اما ابجیم امیرحسینو گذاشت زمین اما بیدار شد اجی منم یه حسی بهم میگفت اگه بغلش کنم میخوابه و ابجیم از ترس اینکه امیرحسین بغلی نشه بهم نمیداد بغلش کنم و بخوابونمش اجی اما ساعت ۱۰ اینا بود که بلاخره امیرحسینو داد بغلم گفت اگه گریه کرد میکشمت خسته هم بود ابجیم امیرحسینو بغل کردم و خوابوندمش یه دقیقه تکون نمیدادم گریه میکرد تکون میدادم و لالایی میخوندم اروم میشد دیگه خوابش برد البته چشماش نیمه باز بود اجی ابجیمم حاضر شد و گفت دیگه میخوام برم خونه گفتم صبر کن بخوابونمش اما ازم گرفت و دست امیرحسینو دید که جای نگین بلوزم مونده رو دستش اخه اجی دیشب یه بلوز تنم بود که روش نگین نگین داره الانم همون بلوزم تنمه بعد که دست امیرحسینو دید بد بهم نگاه کرد و منم خیلی ناراحت شدم و رفتم اشپزخونه ابجیمم بدون اینکه باهام خداحافظی کنه رفت مامانمم باهاش رفت یعنی رفت برسونه ابجیمو اجی قبل از افطارم ابجیم داشت میخوابوند امیرحسینو اما اخر بیدار شد به نظرت کی میتونه امیرحسینو خوب بخوابونه اجی؟؟؟؟

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 21:12

آخی فدات آجی نباید خیلی حساس باشی خوب مادره دیگه شاید یه خورده ناراحت شده ...فکر کنم می گفتی خودت بهتر میتونی تا آجیت گلم...

اجی من حساس نیستم به خدا ابجیم بدتر از من حساسه اجی اول مامانم میخواست امیرحسینو بغل بگیره اما ابجیم دست مامانمو کشید کنار یعنی نذاشت بغلش کنه اخرم با من اینطوری کرد دیگران هم میگن حساس نباش ناراحت میشه ماه محرم پارسال تو روضه های مامانم خواهرزاده همسایه مونو نگهمیداشتم اجی اسمش نیوشا بود مرداد تولد یه سالگیش هست اجی البته ۸ ماهه به دنیا اومده بود اجی مادر نیوشا اصلا حساس نبود و خیالش راحت بود که بچه اش دست منه حالا ابجیم اینجوری میکنه همه میگن من خوب میتونم امیرحسینو نگهدارم و ابجیم فکر میکنه از همه بهتر میتونه امیرحسین رو بخوابونه یا هر کاری باهاش بکنه

nadia چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 21:19 http://korea-nadia.blogfa.com

آپم

سلام اجی خوبی اومدم برات نظر گذاشتم اجی

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 21:31

شاید چون امیر حسین هنوز خیلی کوچیکه اینطوریه آجی ...ولی آجی درکت میکنم آخه زن دادش من هم وقتی امیرحسین خیلی کوچیک بود خیلی حساسیت نشون میداد حتی بعضی وقتا بغل من نمیدادش که من فکر میکردم اگه بزرگ بشه من رو نمیشناسه ولی الان امیر حسین خیلی من رو دوس داره

فدات بشم اجی چی بگم والله بیخیال این موضوع اجی ببخش اگه ناراحتت کردم

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 22:18

خدا نکنه آجی فدات بشم...راسی آجی این رو ببین تو کانال هه جین رو می‌شناسی آجی اون میگه دوستت هست آجی؟ که کانالش نوشته هه جین (آپم، سربزنید) فردا تفلد عشقم مینهووو. حالا همه دست و جیغ و هوراااا. http://www.namasha.com/comments

اسم اون دوستم سحره اجی اره باهاش دوستم

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 22:38

آهان آجی نشناختمش آجی چیزی بهم نگفته بود امروز تازه گفت دوستت هست

اره اجی دوستمه

سمیه چهارشنبه 2 تیر 1395 ساعت 22:45

آجی سحر جون الان اسمش رو خودش هم بهم گفت خخخخ من خیلی کنجکاوم از تو پرسیدم از خودش هم پرسیدم خخخخخ

اشکالی نداره اجی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد