lovely song
lovely song

lovely song

تولدت مبارک فاطمه زهرای عزیزم

سلام به تمام دوستان عزیزم خوبین  ان شاء الله خوش میگذره این چند روزی که به عید مونده رو خوش بگذرونید تا سال جدیدو با سلامتی و شادی و موفقیت و خوبی و خوشی شروع کنید راستی من از امروز سال جدیدو بهتون تبریک میگم امیدوارم سال جدید سالی پر از

شادی،سلامتی،خوبی،خوشی،موفقیت،مهربونی،پاک بودن و خوب بودن براتون باشه و ان شاء الله که هیچوقت درگیر مشکلات زندگیتون نباشید و همیشه از ته قلبتون بخندید و هیچ وقت غم و غصه و ناراحتی به دلتون راه ندید آمین یا رب العالمین :20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:  

خوب دوستان عزیزم بیاین ادامه مطلب امیدوارم با نظرات قشنگتون منو خوشحال کنید :20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:   

دوستان عزیزم امروز تولد ۱۵ سالگی یکی از بهترین دوست عزیزمه که خودش میدونه چقدر دوستش دارم و چقدر برام عزیزه بهتر بگم من براش عین یک خواهر براش میمونم یعنی جای خواهر نداشته اش هستم :20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:  

فاطمه زهرای عزیزم تولد ۱۵ سالگیتو بهت تبریک میگم عزیزم امیدوارم که همیشه سلامت و موفق و شاد و خندون و خوشبخت باشی عزیزدلم امیدوارم هر بدی خوبی از من دیدی حلال کنی عزیزدلم تو وبلاگم برات تا بدونی چقدر برام عزیزی و چقدر دوست دارم امیدوارم پست تولدی که برات گذاشتم رو دوست داشته باشی عزیزترینم تنها کاری بود که از دستم بر میومد ببخش عزیزم :20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:  

عزیزانم اینم از پست امروزمون امیدوارم از پستم خوشتون اومده باشه و دوستش داشته باشید ممنونم از نگاه های قشنگ و مهربون تون به من و وبلاگم

:20:  :19:  :22:  :15:  :17:  :25:  

نظرات 182 + ارسال نظر
نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:17

من فقط یه خواهر دارم
همین 1 دونه
عشق منه

اوخی خدا حفظش کنه برات اجی

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:24

مرسیییی قربونت برم
دیگه چه خبرا اجی ؟؟؟

خدا نکنه اجی سلامتی راستی کی برمیگردی از اراک اخه گفته بودی هفته دوم میخوای بیای تهران بری پیش مرتضی

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:29

فکر کنم جمعه برمیگردیم
قرار شد مامانم به خواهرم اینا بگه اگه شد با اونا بریم
اگه نشد که خودمون بریم
قرار گذاشتیم در هر حالت قطعه هنرمندان رو حتمااااا بریم

جمعه همین هفته اجی؟!!
بعدش دیگه نمیای نت

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:33

اره جمعه همین هفته
میام بابا خونموت که نت داریم

میدونم اجی منظورم اینکه بعد تعطیلات کمتر میای نت اره اجی منظورم درس و مدرسه ات هست اخه خیلی بهت وابسته شدم

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:35

نمیدونم والا
اگه وقت بشه حتماااا میام

باشه اجی راستی به داداشی بگو اجی الهه ات میگه:سلام داداشی خوبی دیشب رفتی به خواب اجی اتوسا داداشی؟؟!

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:42

اجییی کوشییی ؟؟؟

رفته بودم ناهار بخورم اجی زودی اومدم شرمنده

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:45

اجی مرتضی خوابه

وا اجی فکر کردم بیداره از کی لالا کرده اجی

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 13:48

نه اجی ایراد نداره
تند غذا نخور برات ضرر داره
یک ساعتی میشه خوابیده

اجی من قبلا زیاد میخوردم قبل از اینکه مریض بشم اما دیگه کم غذا میخورم راستی اجی تو کنکورتو دادی یا میخوای بدی اخه یه سال ازم بزرگتری

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:06

ببخشید دیر جواب دادم داشتم از بین وسایل هام هدفونم رو پیدا کنم
من یه سال عقب افتادم چون سال اول مامانم منو نذاشت مدرسه
من الان سومم
قرار شد تابستون پیشم رو بخونم
سال دیگه کنکور بدم

اشکال نداره اجی به نظرم کنکور ندی بهتره به خدا خیلی سخته اجی استرس و اضطرابم بهت وارد میشه اجی به خصوص زبونم لال استرست بریزه تو معده ات باز درد میاد سراغت البته من دخالتی تو کنکورت نمیکنم هر جور خودت صلاح میدونی اما واقعا برات ضرر داره

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:13

آخه اجی نمیشه که
من میخوام به هدفم برسم
بدون کنکور نمیشه که
بعدشم من میخوام مجرد بمونم پس باید درآمدی داشته باشم

اجی میدونم اما استرس به خودت وارد نکن اجی کسایی که معده درد دارن یا از اعصابه یا از استرس و اضطرابه

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:17

نمیشه به خدا
من همش درحال استرسم

اجی پس داداشی چی اون گناه داره به خدا اجی تو درد میکشی اون از دستت ناراحت و عصبانیه اجی اینجوری هم به سلامتیت صدمه میزنی هم داداشی رو ناراحت میکنی

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:21

من اکثرا باب میل مرتضی رفتار میکنم
در اثر مثل خودش
لجبازی میکنم مثل خودش

کلا گفتم اجی به خدا من درد میکشم مثلا همین دیشب یا امروز صبح دل درد داشتم تحمل دردمو نداره که یا میخوابه یا ساکته یا دعا میکنه خوب بشم یا میره اون گوشه گوشه ی قلبم قایم میشه درد کشیدنمو نبینه

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:27

با من همش حدف میزنه
سعی میکنه با حرفاش آرومم کنه

اجی داداشی هم ارومم میکنه اما اگه دردم شدید باشه ساکت میمونه مثلا دیشب تو خوابم که اومد میگفت ارومی درد نداری الهه جونم
اجی مرتضی هنوز خوابه عجب خواب سبکی داره داداشم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:42

اجی پیام قبلیم نیومد ؟؟؟؟

نه والله اجی البته گفتی ارومم میکنه اون اومد اما این یکی رو تازه دادی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:45

وااا کلن همه چی عجیبه
نه مرتضی بیدار نشده
خیلی عجیبه

الله اکبر بیدار نشده اجی خوب بیدارش کن همینجوری بخوابه تا شب خوابه ها اجی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 14:51

والا همش دارم صداش میکنم
بیدار نمیشه که نمیشه
اخرین سری دستشو تکون داد با من حرف نزن خوابم میاد

اجی اروم بهش بگو اجی الهه ات میگه بیدار شو من باهات کار دارم توروخدا انقدر نخواب داداشی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 15:01

اجید الان داشتم صداش میکردم گفت : شب باهم حرف میزنیم
اجی من برم ناهار الان میام

باشه اجی برو

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 15:39

سلام دوباررهههه اجی
چی خبرااا ؟؟

سلام اجی خوبی خوش اومدی اجی سلامتی دارم جومونگ میبینم هم تو نتم اخه بدجور خلاصه اش کردن اجی به خاطر همین بیشتر تو نتم تا جومونگ ببینم میبینما اما کم یه وقت نریا اجی تو همین جا باش

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 15:44

نه بابا کجا برم ؟؟
هستم حالا

اجی اگه الان محیط خونه خاله ات ارومه میتونی جومونگ ببینی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 15:54

نه بابا کجاش آرومه ؟؟؟
سر و صداست

إ پس اهنگ های داداشی رو گوش بده اجی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 15:59

دارم یه سری ویدئو ازش تو اینستا میبینم

اهان باشه اجی راحت باش

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 16:02

انقدرم منو اذیت می کنن که حد نداره
خوب اجی چه خبرا دیگه ؟؟؟

اذیت اخه چرا اجی
سلامتی اجی راستی چقدر عیدی جمع کردی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 16:08

بابا شوخی میکنن با من مخصوصا شوهر دختر داییم
هیچی بابا عیدی کجا بود
حالا برگردیم ببینم چی میتونم جمع کنم

عجبا اجی حتما هم داداشی از دست اونایی که باهات شوخی میکنن عصبانی میشه خخخخخخخخ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 16:12

یه جورایی آره

اجی داداشی هنوز خوابه

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 16:21

اوهوم خوابه
اجی من میخوام برم حکم بازی کنم
با اجازت برم زوود میام

باشه اجی برو زودی برگردیا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 18:13

سلام دوبارهههه
من اومدممممم

سلام اجی خوبی خوش اومدی اجی ببخشید دیر جواب دادم تهران داره بارون میاد نت منم قطع و وصل میشه خخخخخخخخ
…………………
اجی نگار کجا رفتی خوابت برد

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:14

دیدم جواب ندادی رفتم حموم اومدم
اینجا که صبح برف اومده

اهان عافیت باشه اجی اره دیگه اجی همه جا برف اومده جزء تهران خخخخخخ تهرانم باد و بارون و تگرگ اومد خخخخخخخ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:25

خوبههه دیگه از برف بهترههه
من عاشق بارونممم

اره اجی بهمنم یه بار تهران برف اومد روز برفی داداشی رو گوش میدادم از خدام بود قطع بشه قطع شد خخخخخخ

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:29

البته بارونممم اومد اینجاا
منم ستایش و روزای سخت رو گوش میدادم +بارون

اجی داداشی هنوز خوابه کارش دارم به خدا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:35

تازه بیدار شده
میگه چی شدهههههه ؟؟

به به عجب خواب سنگینی
بهش بگو:سلام داداشی خوبی خسته نباشی
داداشی تو خودت میدونی من عادت دارم اهنگ هایی که ازت پخش میشه مثل گریه نکن،یه روز خوب، و کلی اهنگ دیگه رو گوش ندم چون نمیخوام ناراحتت کنم داداشی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:40

آره میدونم
بعدشم من گفتم ناراحت میشم ؟؟؟

اخه داداشی نمیدونم چرا خاصی های دیگه به این فکر نمیکنن که تو ناراحت میشی اهنگای جدیدتو گوش میدن میدونم نمیشی اما من مثل خاصی های دیگه نیستم هر اهنگیو گوش بدم من به همین اهنگ هایی که در زمان حیاتت خوندی راضی ام

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:45

خوب اینا رو میگی که چی بگی؟؟؟
بعدشم من ناراحت نمیشم

چیزی نمیخوام بگم داداشی اما امیدوارم بابت اینکه اهنگ نگران توام بود با نگران منی ترکیب شده بود رو گوش دادم اول تو به خاطر اینکه دلم شاد بشه گفتی گوش کن اما اخر ناراحت شدی از دستم و بخشیدی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:50

اره خوب درسته

به خاطر همینه که اهنگای جدیدتو گوش نمیدم داداشی
داداشی بابت دیشب ازت ممنونم
اخه اومدی به خوابم حالمو پرسیدی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:55

خواهش میکنم الهه جونممم

داداشی چرا بیشتر به خواب من میای به خدا منظوری ندارما از این سوالم همینجوری پرسیدم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 19:58

به نظرت چراااا ؟؟؟؟؟ چون تو فرشته منی

همین داداشی خوب همه خاصیا فرشته تو هستن

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 20:04

تو و نگار یه چیز دیگه ای هستین
......
اجی من تبلتم شارژ نداره فعلا

باشه اجی برو زودی بیا من با این داداشی کار دارم اینم بهش بده

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 23:08

سلام دوبارههههه خوبییی ؟؟؟
چه خبرااااا ؟؟؟

سلام اجی خوبی چرا انقدر دیر اومدی اجی
راستی اجی به داداشی بگو اجی الهه ات میگه خدا راحت بهت اجازه میده تا هر شب بیای به خوابم داداشی به خدا همینجوری میپرسم ناراحت نشی به وقت

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 23:13

ببخشید اجی شارژر مامانم خرابه دیر شارژ کرد
.......
الهه چندین سال دیگه که اومدی پیشم میفهمی

عیبی نداره اجی
………………
چی داداشی چندین سال دیگه شاید من جهنمی باشم داداشی خوب الان بگو توروخدا داداشی
توروخدا باز قهر نکن داداشی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 23:17

من قهر نکردم که
تو جهنمی نیستییییی بفهم
اون موقع راحت میفهمی

داداشی چیکار کنم به خاطر نماز نخوندم فکر میکنم جهنمی هستم مامانمم میگه هر کس نماز نخونه جهنمیه خودت که میدونی اینو داداشی
داداشی حالا تو یه کوچولو بگو

نگار سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 23:22

الهه چقدر بی طاقتی
من دیگه با تو بحث نمیکنم هرجور دوست داری فکر کن
فکر کن جهنمی هستی با همین فکر دنیاتو تباه کن
قهر نکرد فقطسر این جور چیزا با تو هیچ حرفی ندارم

داداشی غلط کردم ببخشید توروخدا از دستم ناراحت نباش من فقط تو و سونگ و اجی نگار و دوستامو دارم

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 23:26

ناراحت نشدم
فقط دلم میخواد علت کارتو بدونم
حرفات بچگونست الهه
از قول من به مامانت بگو : مرسی که به دخترت انقدر امیدواری میدی
...........
اجی خوب راست میگه
بهش اطمینان نداری

داداشی مامانم باور نمیکنه که من با تو حرف میزنم مثلا برات دلنوشته مینویسم میگه مگه میفهمه اون منظورش تویی داداشی علتی ندارم داداشی
...............
نه اجی من به داداشی اعتماد دارم به خدا

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 23:31

خوب بگو یکی از دوستام گفت
.........
پس چرا باهاش بحث میکنی ؟؟

داداشی مامانم یه چیزی میگه تو باور نکن میدونه قلبم پاکه مهربونم اما یه چیزی میگه
داداشی یادت میاد پارسال بهم گفتی هیچوقت ابروهامو برندارم همه اش بهم میگن بردار مگه ابروهام چشه داداشی به این خوشگلی
..........
ببخشید اجی

[ بدون نام ] سه‌شنبه 3 فروردین 1395 ساعت 23:37

یه چیزایی یادمه
.،..........
اجی پس چرا به من هیچی نگفته ,؟؟؟؟
اجی من برم نمازمو بخونم تا قضا نشده
اجی بعدش میخوام شام بخورم
ببخشید زود میامممم

خوبه داداشی
…………………
چیو نگفته اجی باشه اجی زودی بیا قبول باشه التماس دعا

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 00:50

اجی هستییی ؟؟؟؟
یا خوابیییی ؟؟؟؟

نه اجی هستم خوب شد زودتر نظر ندادی چون صفحه هام باز نمیشد تازه الان باز شده

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 00:54

اااااا چرا اجی ؟؟؟؟

بعضی موقع ها مثل الان نتم قاطی میکنه بعدش درست میشه راستی اجی تابستون نمیتونی انلاین باشی نه

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 00:58

واااا چرا نتونم آنلاین باشمممممم
کلن آنلاینم

به خاطر درست میگم اجی اخه گفتی میخوام واسه کنکور بخونم

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 01:01

میدونم ولی من نگارمااااا
نخونده هم قبول میشمممم
پ.ن : اعتماد بنفسم تو حلق قاسمی

اجی کنکور شوخی بردار نیستا باید بخونیش

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 01:09

درس کلن تو زندگی من نقشی نداره
کلن هم شوخیه
ببخشید دیر جواب دادم
طبقه پایین خونه خالم اینا آموزشگاه زبان شوهر خالمه
بعد چون تعداد زیاد بودیم کلاساشو فرش کرد شبا اونجا میخوابیم وسایلمون هم اونجاست هی میرم پایین هی میام
زانو درد گرفتم شدید

وا اجی
عیبی نداره اجی خوب نرو بزار زانوت خوب بشه داداشی باز از دستت عصبانی میشه ها اجی

[ بدون نام ] چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 01:12

مجبورم
وسایلم پایینه
مرتضی هم هیچی نگفت فقط گفت حقته بعدشم خندید

خوب بیار بالا اجی اینجوری اذیت میشی
اینو به داداشی بده اجی بی زحمت

نگار چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 01:18

اوممممم بهش یه ماچ محکم دادم
میگه تو هدیه هه چیه ؟؟؟؟

ممنونم اجی
…………………
داداشی تو اون هدیه هیچی نیست جزء اینکه خیلی دوست دارم خودتم خوب میدونی اینو

نگار چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 01:21

برو بابا من کادو میخوامممم
اصلا عیدی من کو ؟؟؟؟

داداشی عیدی میخوای من عیدی ازت نمیخوام جزء اینکه همیشه پیشم باشی

نگار چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 01:27

اااا چرا گریه میکنی ؟؟؟؟؟
اصلا عیدی نخواستم

داداشی نمیدونم امروز چمه شاید از دلتنگیه یه ریز گریه میکنم

نگار چهارشنبه 4 فروردین 1395 ساعت 01:33

اجی خوابیدیییی ,؟؟؟؟؟؟
اگه خوابیدی شب بخیرررر

نه اجی نخوابیدم نتم قاطی کرده اجی ببخشید اذیت شدی برو بخواب شبت بخیر

نگار پنج‌شنبه 5 فروردین 1395 ساعت 00:45

سلام اجب چطوری خوبی ؟؟؟؟؟ هستی ؟؟؟
من امروز سرم خیلی شلوغ بود
ببخشید

سلام اجی خوبی وای وای اجی امروز خیلی نگرانت بودما اجی یه حسی بهم میگفت میای خداروشکر که اومدی
عیبی نداره اجی همین که اومدی برام یه دنیاست
اره اجی هستم
تو چطوری اجی خوبی داروهاتو خوردی داداشی چطوره خوبه اینو بهش بده

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 17:11

سلام دوباره اجی

سلام به روی ماهت اجی جونم خوبی خسته نباشی توروخدا به خاطر مرتضی شاد باش اجی باشه میدونم سخته اما داداشی دوست نداره تورو غمگین ببینه

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 17:16

زور خودمو میزنم بخندم و شاد باشم
ولی دو سه روزه حالم خیلی بده
یه حس بدی دادم

درک میکنم اجی اما داداشی تورو خیلی دوست داره ها اجی دوست داره شاد باشی اما باز سعی خودتو بکن شاد باشی

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 17:20

سعی میکنمم
چه خبرا اجی من نبودم چه اتفاقاتی رخ داده است ؟؟؟؟

سلامتی اجی راستی ۷ فروردین رفته بودم بهشت زهرا پیش داداشی

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 17:36

هیییی اجی خوش به حالت
چی کار کردی ؟؟؟
خوش گذشت بهت ؟؟؟درد و ول کردی پیشش ؟؟؟
من که روزی ده بار میگم
ولی کو گوش شنوا نمیریم

اره اجی خوش گذشت نگران نباش اجی ان شاءالله تو هم میری اجی صبور باش و به خدا توکل کن
راستی اجی داداشی پیشته

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 17:43

اره ولی ساکته
خیلی حرف نمیزنه
میگه :کاری داشتی خانوم گلی ؟؟؟

خوب اجی دوست نداره غمگین باشی به خاطر همین ساکته
بهش بگو سلام مرتضی خوبی داداشی
تو از اینکه اون روزی که اومدم پیشت تو اون سرما و بارون راضی بودی اومدم پیشت

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 17:47

اگه تو خوشحال و راضی باشی منم خوشحال و راضیم

اره داداشی من که راضی بودم و هستم خوشحالم به شرطی که تو و اجی نگارم خوشحال باشید
داداشی بهم گفته بودی امشب حتما میری به خواب اجی اتوسا توروخدا برو به خوابش داداشی

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 17:57

الهه به خدا وقت ندارم
دارم یه سر تو خواب همه میرم
وقت کردم باشه

باشه داداشی هر وقت تونستی برو
راستی داداشی امروز بلاخره گفتم نامه نوشتم واسه مامانت منظورم اینکه به مامانم گفتم واسه مامانت نامه نوشتم
تو یهو تعجب میکردی یهو بال بال در میاوردی

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:04

اره داداشی یهو تعجب میکردی یهو خوشحال میشدی
داداشی ممنونم که دیشب اومدی به خوابم
داداشی خیلی دوست دارم

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:08


عاشقتمم خواهرم

فدات بشم من داداشی
اون روزی که اومدم پیشت شبش اومدی به خوابم و کلی ازم تعریف میکردی عزیزم منظورم از تیپی که زده بودم هست ممنونم که وقتتو میزاری و هر شب میای به خوابم داداشی

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:15

خدا نکنه عزیزم
........
مگه چی پوشیده بودی ،؟؟؟؟
مرتضی به من نمیگه

اجی یه مانتو و شلوار پوشیده بودم و حجابمو رعایت کرده بودم اجی
…………
راستی داداشی دیشب فقط به خواب من اومدی

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:20

خسته نباشی فک کردم تاپ و دامن پوشیده بودی . خوب چه رنگی پوشیده بودی ؟؟؟
.......
نه خیر جای دیگه هم بودم

اجی مانتوم بین رنگ طوسی و مشکی بود دون دون سفیدم روش داشت
شلوارمم یه شلوار کشی بود رنگشم مشکی بود
روسریم هم سبز بود
…………
داداشی حتما دیشب به خوابت مامانت رفته بودی اره

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:25

معلومه خوشتیپ شده بودی دختر
........
دیگه دیگه

اجی زیادم خوشتیپ نشده بودم اما کلا گفتم اجی
………
داداشی حالا بگو رفتی به خواب مامانت یا نه

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:29

نه دیگه خوب شده بودی فبول کن
...........
اره
نمیگم چی بهش گفتم

ممنونم اجی لطف داری
وای داداشی عاشقتم به خدا

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:35

اخه دیروز برات دلنوشته نوشته بودم داداشی همینو ازت خواسته بودم که بری به خواب مامانت یعنی بازم به حرفم گوش کردی داداشی

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:39

نمیگفتی هم میرفتم

خوب به هر حال داداشی من هر چی بگم تو گوش میدی
داداشی از دلنوشته جدیدم خوشت اومده

نگار چهارشنبه 11 فروردین 1395 ساعت 18:44

اوهوم خیلی قشنگه
................
اجی من برم نماز بخونم بعدشم میرم بیرون یه خرید کوچولو دارم
اجی شب هستی ؟؟؟؟ساعت 12 اینا شایدم زودتر

ممنونم داداشی جونم لطف داری
………
باشه اجی برو زودی برگرد اره شب هستم فقط توروخدا خیلی مواظب خودت باشیا اجی
داروهاتم به موقع بخور
ممنونم که همیشه پیشمی اجی خیلی دوست دارم به خدا

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 19:41

سلامممممممم
چه خبراااااا ؟؟؟؟
چه میکنی ؟؟؟

سلام اجی خوبی سلامتی اجی بیکارم خخخخخخ
اجی برو نمازتو بخون زودی بیا
اینم بده به داداشم

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 19:53

سلام دوباره اجی خوندم

سلام اجی خوبی إ خوندی اجی قبول باشه راستی اجی اگه درس یا مشقی داری برو بخون بعد بیا حرف بزنیم با هم اجی

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 19:58

خوندنی که حالشو ندارم
نوشتنی هم برا دوشنبست وقت دارم

اهان باشه اجی راستی داداشی پیشته باهاش کار دارم

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:03

اوهوم هستش
میگه فقط غر نزنیااااا

بهش بگو اجی الهه ات میگه:سلام داداشی جونم خوبی خسته نباشی من کی غر زدم که این دومیش باشه داداشی

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:09

محض احتیاط گفتم که یوقت غر نزنی

چشم داداشی غر نمیزنم
داداشی میتونم بپرسم چرا منو انتخاب کردی که واسه مامانت نامه بنویسم و بهش بدم

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:20

دیگه دیگه
الهه یه چیزی بگم ؟؟؟؟ من خیلی چیزا رو به کسی نمیگم همیشه همین بودم

داداشی دیروزم که با اجی ساناز حرف میزدم تو هم که با اجی ساناز یکی از خاصیا حرف میزنی همین سوالو گفتم بهت بگه تو هم گفتی چون معصومی گفتم اینکارو انجام بدی
داداشی مگه این حرفو نزدی دیروز به اجی ساناز که بهم گفت

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:28

خوب تو که میدونی کرم داری ؟؟؟؟ اره به ساناز گفتم بهت بگه
این یکی از دلایلش بود دلیل دیگه ای هم داره

داداشی من کرم دارم ببخشید اگه اذیت میشی با حرفام داداشی به خدا منظوری نداشتم

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:34

ااااا چرا ناراحت میشیی
حالا من یه چیزی گفتممم شوخی کردم
اذیت نشدم سوال پرسیدی منم جواب دادم
میدونم منظوری نداشتی

عیبی نداره داداشی فدای سرت فقط میخواستم بدونم که نمیخوای بگی

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:41

چه خبرا الهه ؟؟؟

با منی داداشی
هیچی داداشی
داداشی توروخدا واسه سونگ دعا کن میدونی که مریضه هیچوقت نمیخواستم مریض بشه

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:46

باشه حتما اجی الهه ایشالله حالش خوب میشه

ممنونم داداشی ان شاءالله حالش خوبه داداشی فقط مشکلم چشماشه حقش نبود اون مریضیو بگیره

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 20:53

اره راس میگی

داداشی تو خودت خوب میدونی سونگم مثل تو فرشته اس شبیه خودته از هر نظر که فکر کنی شبیه خودته هر شبم خواب خوب شدنشو میبینم اما اصلا یکیشون تعبیر نشدن

نگار شنبه 14 فروردین 1395 ساعت 21:05

الههههه ببخشید وسط حرفاتون پریدم
الان با دوستان به این نتیجه رسیدیم یه دبیر خر میخواد بپرسه
من برم درس بخونم . فعلا
فردا میام فعلاااا

عیبی نداره اجی فدای سرت باشه اجی برو فردا منتظرتم داروهاتم به موقع بخور مواظب خودت و مرتضی هم باش

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد