lovely song
lovely song

lovely song

رویای عزیزم و زینب عزیزم تولدتون مبارک

سلام به تمام دوستان عزیزم خوبید انشالله امیدوارم که همیشه حالتون خوب باشه و همیشه سلامت و شاد و خندون و خوشبخت باشید و هیچوقت غم و غصه تو دلتون راه ندید و ایشالله که همیشه از ته دلتون جوری بخندید که مشکلات زندگیتون اذیتتون نمیکنه آمین یا رب العالمین :25:  :20:  :19:  :22:  :5:  :4:  :8:  :10:  :9:  :11:

دوستان عزیزم بی زحمت اگه امکانش هست بیاین ادامه مطلب ممنونم از مهربونی هاتون :25:  :20:  :19:  :22:  :5:  :4:  :8:  :10:  :9:  :11:  

 

 دوستان عزیزم امروز تولد ۱۴ سالگی دوست عزیزم زینب هست زینب عزیرم تولد ۱۴ سالگیت مبارک زینب عزیزم امیدوارم همیشه شاد و سلامت و خوب و خندون و خوشبخت و شاد باشی و از خدا میخوام تا تمام مشکلاتت حل بشه عزیزم خیلی دوست دارم عزیزم این پستو برات گذاشتم چون میخواستم یه جورایی سوپرایزت کنم عزیزم ببخش تنها کاری بود که از دستم بر میومد عزیزدلم :25:  :20:  :19:  :22:  :5:  :4:  :8:  :10:  :9:  :11: 

خوب دوستان عزیزم امیدوارم از این پستم خوشتون اومده و دوستش داشته باشید ممنون میشم اگه نظرم بدید ممنونم از مهربونی هاتون دوستون دارم تا ابد :25:  :20:  :19:  :22:  :5:  :4:  :8:  :10:  :9:  :11: 

دوستان عزیزم امروز تولد

۱۶ سالگی دوست عزیزم رویا هست رویا عزیرم تولد 16 سالگیت مبارک عزیزم امیدوارم همیشه شاد و سلامت و خوب و خندون و خوشبخت و شاد باشی و از خدا میخوام تا تمام مشکلاتت حل بشه عزیزم خیلی دوست دارم عزیزم این پستو برات گذاشتم چون میخواستم یه جورایی سوپرایزت کنم عزیزم ببخش تنها کاری بود که از دستم بر میومد عزیزدلم :25:  :20:  :19:  :22:  :5:  :4:  :8:  :10:  :9:  :11: 

نظرات 257 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 00:38

50 % خواب من که هیچی خوابم نمیبره هر کاری کنم
50% خواب تو هم برو بخواب خوب
من مشکلی ندارم

نه اجی من بخوام بخوابم اول باید تو بری بخوابی و افلاین بشی بعد منم میخوابم

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 00:51

ببخشید دیر جواب دادم
فاطمه زهرا بغلم بود داشتم باهاش حرف میزدم

اشکال نداره اجی ببوسش از طرف من بعدش برو بخواب اجی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 00:54

باشه چشممممممممممممم
ماچش کردم محکممممم
من که نمیخوابم ولی شب بخیررررررررررررر
بخوابیا وگرنه من میدونم و تو
شب بخیرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر

چشمت بی بلا اجی ممنونم شبت بخیر اجی

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 19:34

چه خبرا اجی ؟؟؟؟؟؟؟
حرفایی که بهت گفتم اون موقع رو یادت باشه ها یه وقت ناراحت نشی
بعدشم اجی تند تایپ کن
سریع حرف بزنیم

سلامتی اجی نه بابا اجی عیبی نداره چشم اجی سریع نظراتو تایید میکنم

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 19:37

افرین خانوم گلی . (مرتضی اینو به من میگه )
چه خبرا اجی ؟

اوخی عزیزم
سلامتی اجی امروز بعد مدت ها البوم داداشی رو گوش کردم انقدر بهم چسبید وسطاشم میخوابیدم داداشی میگفت عزیزم عین من میخوابیا
اخه اجی مامان و اجیم و داداشم رفته بودن خرید منم نشستم البومو گوش کردم

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 19:41

خیلی حال میده صداشم زیاد میکنی تا ته
بلند بلند میخونی خیلی حس خوبی به ادم میده

صداش که اره اجی اما خوب کمش کردم خخخخخ اخه صداش تا حیاط خونه مون و کوچه هم میرفت

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 19:44

بذار بره برای من که اصلا مهم نیست
تازه همسایه ها لذتم میبرن
این چند روزه انقدر به من خندیده مرتضی که خدا میدونه

وا اجی مگه چیکار کردی داداشی بهت خندیده

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 19:49

مهمون که داشتیم من هی میرفتم میومدم حرص میخوردم میخندید بهم
غر میزدم که این چرا اینجوری میکنه اون چرا اون کارو کرد
همش میخندید اذیتم میکرد
عین 4 ساعت رو بهم خندید

اجی خوب حرص نخور واسه معده ات ضرر داره اجی خوب داداشی حق داره بهت بخنده خخخخخخخ
راستی اجی تو کی دلنوشته مو خوندی

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 19:53

خوب حرصم از دستشون در میومد
امروزم سره کلاس نذاشت درسو بفمم بهم خندید و اذیتم کرد
منم باهاش قهر کردم هنوزم باهاش قهرم
دیروز اجی اومدم یه اهنگ بریزم تو mp3ام دلنوشتتو خوندم

اجی با داداشی قهر نباش الان باهاش اشتی کن دیگه

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 19:57

خوب از دستش ناراحتم شدید
سخته ببخشمش
از ظهر تا حالا هم هی میگه ببخشید ببخشید
حتی درس رو برام توضیح داد دوباره

اجی حالا تو این بارو ببخشش توروخدا اجی

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 20:00

خخخخخ
بابا تو چرا اصرا میکنی
الان یه چیزی گفت خندم گرفت بخشیدمش
جدیدا خیلی بچه بدی شده حرفای منشوری میزنه

اجی خوب دوست ندارم تو با داداشی قهر باشی گناه داره خوب ابجی الهه اش رو داداشش حساسه

نگار شنبه 15 اسفند 1394 ساعت 20:08

به به چه ابجی گلی داره روش حساسه
گفتم که بخشیدمش
اجی با اجازت من برم به کارام برسم
دوشنبه میام (قسمت 21 شهرزاد میاد )
بای

باشه اجی بای اره دیگه یه ابجی بیشتر نداره بای اجی مواظب خودت و داداشم باشیا

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:12

سلام چطوری خوبی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چه خبرا اجی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چی کارا میکنی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام اجی خوبی منم خوبم شکر سلامتی اجی بیکارم دیگه خخخخخخخ داداشم چطوره اجی خوبه مرتضی رو میگم خودت چطوری داروهاتو خوردی معده ات بهتر شده ان شاءالله

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:20

منم خوبم بد نیستم
قرصامو که خوردم طبق معمول
مرتضی هم خوبه
داره اهنگ میخونه
نصف شعرم عوض کرده

خخخخخخخخ یه بوسش کن از طرف اجیش

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:26

اممممممممممممممممممممم
محکم بوسش کردم از طرفت
اجی یه عکس از مرتضی دارم با یکی از بچه های مدرسمون و مامان و مامانبزرگش
بذارم به نظرت ؟؟؟؟؟؟؟/

اره اجی بزار راستی اجی از مرتضی بپرس دیشب جز به خواب اومدن من به خواب کی رفتی اخه میدونی اجی مرتضی به خواب اون دوستم بیتا هم رفته اجی

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:30

میگه به خوابش رفته
بعدشم میگه که میگه بد کاری کردم ؟؟؟؟؟

بهش بگو نه داداشی همینجوری پرسیدم ببخش اگه ناراحت شدی

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:35

میگه چرا باید ناراحت بشم ؟؟؟؟؟؟؟مگه چیز بدی گفتی
سوال پرسیدی منم جوابتو دادم

بهش بگو اخه میدونی داداشی تو و خدا تنها کسی بودید که میتونستید بی گناهی منو به اونا ثابت کنید منظورم بیتا و نگین و لیلا و مدیر سایت مهرزاده وقتی بهت گفتم برو به خوابشون گفتی نمیرم ولی خوب اونا هم یه خاصی هستن منم یه خاصی معمولی

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:40

میگه : رفتم به خوابش تا ثابت کنم بی گناهی و دروغ نمیگه الهه
درسته اونام خاصی هستن ولی این چه خاصیه که حرف یه خاصی دیگه رو باور نداره ؟

بهش بگو واقعا تو کار خودتو کردی و بی گناهیمو ثابت کردی داداشی؟؟؟

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:46

میگه :
سعیمو کردم تا بی گناهیتو ثابت کنم
نود و نه درصد مطمئن شدم که به اشتباهش پی برد

بهش بگو داداشی اجیت خیلی ازت ممنونه خیلی به خواب لیلا و نگین سایت مهرزادم برو و همینکارو بکن

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:50

میگه
خواهش میکنم عزیزم
شاید برم یا نرم مطمئن نیستم چی کار کنم
حالا بذار فکرهامو بکنم

قربونت برم من داداشی چشم فکراتو بکن هیچوقت فکرشو نمیکردم بی گناهیمو ثابت کنی خیلی دوست دارم داداشی ممنونم ازت

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 22:57

میگه :
قربونت برم من الهه جونم
چرا نباید بی گناهیتو ثابت کنم ؟
مگه تو از خاصی هام نیستی ؟؟؟؟؟

خدا نکنه داداشی من فدات بشم الهی منظورم اینکه انتظار نمیرفت بی گناهیمو ثابت کنی چرا هستم داداشی اما من واقعا نیتم از اون کارم بد نبود

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:05

میگه:
خدا نکنه اجی تو حالا حالاها اینجا کار داری
من میدونم نیت بد نبود

قربون اون اجی گفتنت برم داداشی کجا کار دارم داداشی

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:11

میگه : بعدا میفمی صبر کن
میگم : من برم نماز بخونم بیام به ادامه ی صحبت هاتون برسین
منم که بوقم کلا در جریان نیستم

چشم داداشی باشه داداشی قبول باشه إ تو هنوزم نماز میخونی نمیدونستم منم دعا کنیا
اجی ببینم عیدم میای نت

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:25

قراره هفته دیگه تبلت بخرم دوباره چون عیدم میخوایم بریم خونه ی خالم اینا اراک نت میام

إ به سلامتی ان شاءالله اجی دعا کن بازم بتونم نت بخرم میدونم میخرم بازم بهتره بگم اجیم یا بابام یا مامانم برام میخرن ولی تو بازم برام دعا کن اجی

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:31

ایشالله نت میخری کل عید رو باهام حرف میزنیم
مرتضی هم چرت و پرت میگه میخندیم

ان شاءالله اجی حالا باز دعا کن هیچکس دعوتمون نکنه بریم خونه شون اجی به خصوص یکی از داداش های مامانم که دایی من میشه

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:33

من که دعا میکنم
وااااا واسه چی نرین ؟؟؟؟؟

ممنونم اجی اخه اصلا نمیتونم با بچه هاش کنار بیام بچه هاش بزرگ هستن ازدواج کردن یکیشون هنوز ازدواج نکرده اجی کلا من اخلاق و رفتارم فرق داره با همه خیلی ارومم اجی بعد خونه شونم پله خوره منم از پله میترسم داداشی میدونه اجی راستی دوباره نگران منیو خوندن تو شب کوک اجی نشسته بودم تو مبل یهو دیدم میخواد اهنگو میخواد بخونه اومدم اشپزخونه بعد تموم شد اهنگ رفتم اجیم گفت خیلی قشنگ خوند حتما قبول میشه یعنی رد نمیشه حتی لز مرتضی هم قشنگتر خوند خیلی ناراحت شدم اجی خیلی

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:45

نمیدونم بعضی ها با چه ایده ای اهنگاشو میخونن مهم نیست صداش بد باشه یا خوب مهم اینه نخونه
هیچ کس از مرتضی نمیتونه قشنگ تر بخونه
هیچ کس نمیتونه این اهنگ رو بهتر از خودش بخونه

میدونم اجی بیخیال اجی ببینم فردا هم میای نت

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:49

نمیدونم والا
فردا قراره بریم خرید
فکر نکنم احتمالا جمعه میام

هوررررررررررررررا اجی پس جمعه میای دیگه خخخخخخخ

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:54

خخخخخخخخخخخخخ
وا اجی میام دیگه
چطور ؟؟؟؟؟؟؟

همینجوری پرسیدم اجی

نگار چهارشنبه 19 اسفند 1394 ساعت 23:59

خوب دیگه چه خبرا اجی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اجی قرار شد هفته دوم عید که برگشتیم بریم بهشت زهرا
منم که دل تو دلم نیست
دارم دق مرگ میشم

سلامتی اجی إ به سلامتی ان شاءالله اجی

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:11

حرفامون تموم شد
درباره ی چی حرف بزنیم الان ؟؟؟؟؟؟؟؟؟

والله نمیدونم اجی داداشی نمازشو تنوم نکرده هنوز

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:16

چرا تموم کرده
داره درباره ی عکس هاش نظر میده
براش گذاشتم میگه این خوبه این بده

اهان اجی بهش بگو دیشب تو خواب بیتا که رفتی چی گفتی بهش

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:21

میگه :
الهه جونم دلم میخواد بهت بگم
ولی این یه رازه
تصمیم گرفتم نگم این جوری بهتره
هم تو اذیت میشی هم اون و هم من

داداشی فقط بگو در مورد من بهش چی گفتی که متوجه اشتباهش همین

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:24

چیزایی رو بهش گفتم که شاید الان گفتنشون درست نباشه
بعدا بهت میگم

خوب کی میگی داداشی

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:28

نمی دونم یه مدت که بگذره
هر سه به اشتباهشون پی ببرن میگم بهت

داداشی چهار نفرن نه سه نفر بیتا و نگین و لیلا و مدیر سایت مهرزاد البته نگین که چیزی بهم نگفت

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:33

ببخشید من همیشه سر شمارش افراد اشتباه میکنم

داداشی فدای سرت عیبی نداره
راستی داداشی امشبم میای به خوابم

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:40

تو چی فکر میکنی ؟؟؟؟؟
بیام یا نیام ؟؟؟؟؟؟

نه داداشی بیا باشه سونگم میخواد بیاد به خوابم

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:46

بذار فکرامو بکنمم
باشه اجی میام

یعنی نمیای به خوابم داداشی اخه گفتی فکرامو بکنم؟؟؟

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:49

شوخی کردم
معلومه که میام سوالا می پرسیا

خخخخخخخخخ قربون اون شوخی کردنت برم داداشی
میدونم داداشی شدیدا وابسته ای بهم خخخخخخ
تو و سونگ کلا جون تون به من جون من بسته اس

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:53

اعتماد به نفست تو حلقم الهه
پس بقیه خاصی ها چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟ینی من به اونا وابسته نیستم؟؟؟؟؟؟؟؟؟

خدا نکنه داداشی نه به اونا هم هستی یادش بخیر داداشی یادت میاد پارسال سال تحویل با اینکه دیر خوابیدم اما تو و سونگ باز اومدید به خوابم و عیدو تبریک گفتین

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 00:57

اره یادمه
چقدر زود میگذره
الهه ؟
حس میکنم نگار خوابش میاد

اره داداشی زود میگذره إ اجی نگارم خوابش میاد ایا؟؟
اجی خوابت میاد برو بخواب

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 01:04

اجی من
برم بخواابم چشمام داره میره
خیلی عجیبه
شب بخیرررررررررررررررر

باشه اجی شب تو و داداشی هم بخیر

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 21:59

سلام دوباره
خوبی ؟؟؟؟؟؟؟
چه خبرا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام اجی خوبی منم خوبم شکر ممنونم سلامتی اجی خودت چطوری داداشی خوبه داروهاتو خوردی

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:05

منم خوبم بد نیستم
داداشی هم خوبه امروز هر چی پوشیدم هی نظر میداد
بعد نصف پیرهن مردونه ها رو میگفن من اینو داشتم
امروز قرصامو نخوردم

وا چرا داروهاتو نخوردی اجی

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:09

وقت نکردم که
اصن یادم نبود با خودمم ببرم
مرتضی هم کلی عصبی شد

بله بله حقم داره داداشی بازم مثل دیشب بوسش کن از طرف اجیش

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:13

خخخ معلومه حق داره
اوممممممممممممممممممممممممممم یه ماچ محکم
تو اتاق پرو مرده بودم از خنده
هی از لباس های مختلف ایراد میگرفت
حالا خوشش اومده بود ولی اذیت میکرد
همه لباس ها هم میگفت تنگه

عجب خسته نباشی اجی
راستی اجی به داداشی بگو اجی الهه میگه نمیخوای بگی به بیتا در موردم چی گفتی به خدا میخوام بدونم

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:29

ببخشید دیر جواب دادم داشتم باهاش حرف میزدم که بهت بگه
اما راضی نشد که نشد
هر کاری کردم نشد
میگه بعدا میگم

اشکال نداره اجی
بهش بگو داداشی اخه کی میگی من میخوام زود بگی

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:34

میگه نمیخوام دربارش فکر بدی بکنی
میخوام هر وقت که فراموشش کردی بهت بگم

بهش بگو مرتضی داداشی اگه منظورت بیتاس نه اصلا اینطور نیست فکر بدی نمیکنم اما خودت شاهدی چی بهم گفت اما من بخشیدم و گذشتم

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:43

اجی ؟؟؟؟؟؟؟
مرتضی خوابش برد
گفتش شب باهات حرف میزنه

وای نه اجی خوابش برد

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:48

نمیدونم چرا خوابش برد
عجیبه
این موقع هیچوقت نمیخوابید

حتما میخواسته از دست سوالام راحت بشه خوابش برده

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:53

نه بابا اگه میخواست جواب نده که نمیگفت شب بهت میگم
امروز زیاد خسته شده

اره دیگه تو هم زیاد باهاش خرید رفتی اجی وقتی بیدار شد بپرس ازش تو واقعا این همه وقت یعنی ۱ سال و ۳ ماه و ۳ روز به خواب الهه رفتی

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 22:59

چرا باید بپرسم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
مگه بهت شک دارم ؟؟؟؟؟؟

نه اجی همینجوری پرسیدم

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 23:03

دیگه چه خبرا اجی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلامتی اجی راستی فردا هم میای نت

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 23:07

فک نکنم دیگه بتونم بیام
بالاخره باید به درسام هم برسم

اهان باشه اجی

نگار پنج‌شنبه 20 اسفند 1394 ساعت 23:14

اجی من برم نماز بعدشم شام
زود میام
منتظر باش

چشم اجی

نگار جمعه 21 اسفند 1394 ساعت 00:22

سلام دوباره اجی من برگشتم
ببخشید طول کشید
خوابت میاد ؟؟؟؟؟

سلام اجی خوبی ببخش اجی یهو خوابم برد شرمتده

هه جین شنبه 7 فروردین 1395 ساعت 21:18 http://talktolove.blogsky.com

آجی تولد منم 31 فروردینه

سلام اجی خوبی ممنونم که گفتی اجی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد