lovely song
lovely song

lovely song

عیدتون مبارک عزیزانم

سلام به تمام عزیزانم خوبین ان شاءالله عیدتون مبارک عزیزانم سال جدیدو به همه شما عزیزانم تبریک میگم امیدوارم که سال 1395 سال خیلی خوبی براتون باشه و پر از شادی و خوبی و مهربونی و موفقیت های بیشتر و پاک بودن و سلامت بودن باشه ان شاءالله و امیدوارم همه کسایی که مشکلی دارن تمام مشکلات شون حل بشه آمین یا رب العالمین:25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  

عزیزانم بابت نگاه های قشنگ و مهربون تون به من و وبم ازتون ممنونم براتون بهترین هارو از خدا میخوام امیدوارم که همیشه خنده مهمون لب هاتون بشه و دلتون شاد باشه و همیشه سلامت و موفق و خندون و خوشبخت و شاد باشن در ایام عید هم زیاد پرخوری نکنید چاق میشید خودمم خیلی کم میخورم امیدوارم بهتون خوش بگذره در این ایام:25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22: 

دوستون دارم تا ابد عزیزانم مواظب خودتون باشید :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22: :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22: 

دوستان عزیزم از امروز شبکه نمایش ساعت ۱۵:۳۰ بعد از ظهر سریال افسانه جومونگ رو میده تونستید ببینید خیلی قشنگه:22:  :25:  :20:  :19:

نظرات 665 + ارسال نظر
سمیه چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 18:46

چی بگم اجی الهه بهش میگم فقط میگه بهش بگو ممنونم الهه کع اینقدر به فکرمی ولی نمیخواد نگران باشی...برای پیوند هم هیچی نمیگه

چیزی نمیخواد بگی اجی سونگ تا منو نفرسته اون دنیا ول کنم نیست اجی ببخشید این حرفو زدم چیکار کنم اخه نه به حرف من گوش میده نه به حرف کسی این همه ادم دارن پیوند چشم میکنن سونگم جزء این ادماس اما قبول نمیکنه

سمیه چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 18:51

وای اجی تارا اونجا اشتباه نوشتاری شد میخواستم بگم که تو میخونی نوشتم کمیخونی

[ بدون نام ] چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 18:56

وای اجی ببخش این رو میگم ولی منم نمیتونم تصور کنم چشمای یکی دیگه رو صورت سونگ باشه نه اجی من از ته دلم دعا میکنم چشمای خودش خوب بشه

عیبی نداره اجی ان شاءالله اجی

سمیه چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 18:57

اجی من رفتم واسه جومونگ چقدر حرف زدم

باشه اجی

تارا چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 19:03

آجی سمیه عزیزم آجی الهه گلم مررررسی برا تبریک
خخخخخ حالا جدا درس کم می خونم حتی موقع امتحان کتاب رو باز نمیکم ولی آجی همون که سر کلاس گوش میدم تو مغزم می مونه
اشکالی نداره سونگ عزیزم اگه هروقت یه چیزی رو فراموش کردم یا خیلی بهش توجه نکردم و تو بهم یاد آوری کردی میگم چشم
خودت که می دونی حرفات چقد برام مهمه
آخه سونگ تو که می دونی توی گذشته تمام چیزایی رو که آیدنم رو میساخت از دست دادم...
هیچ کودوم هم تقصیر من نبود...
تقصیر اون بابای....
همین که تو رو از نزدیک ببینم و دو کلمه باهات حرف بزنم و بهت بگم چقد دوست دارم برام کافیه
وای چشمای سونگ

وظیفه اس اجی خودتو ناراحت نکن اجی برو جومونگ ببین

تارا چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 19:15

دارم میبینم آجی الهی فداش

تارا چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395 ساعت 19:16

خخخخخ آجی سمیه سونگ به آجی الهه میگه الاهه نه الهه

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 13:57

سلام آجی جونم خوبی عزیزم چه خبر؟

سلام اجی خوبی ممنونم خوبم شکر اجی ممنونم تو چطوری اجی سلامتی اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 14:14

خداروشکر که خوبی آجی. ..
من که اصلا خوب نیستم...
با مامانم دعوام شد
هرچند چون به سونگ قول دادم که با مامانم بخاطر اون دعوا نکنم و ناراحتش نکنم آجی مجبور شدم به مامانم بگم(ببخشید تقصیر من بوده)
چیکار کنم دیگه حرف سونگ رو نمیتونم هیچ جوری نادیده بگیرم....

چرا با مامانت دعوا کردی اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 14:20

آجی صبح خیلی دیر پا شدم هرچی مامانم صدام کرد بلند نشدم بعد یهو گفت حالا اگه سونگ اینجا بود با کله پا میشدی هرکاری هم میگفت میکردی....
منم با اینکه رو سونگ حساسم ولی بخاطر قولم به سونگ مجبور شدم بگم آره تقصیر من بود ببخشید!

چی بگم اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 14:35

در عوضش دیشب سونگ اومد به خوابم

اوخی عزیزم بهت که گفتم میاد به خوابت اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 15:09

می دونستم میاد ولی خوب یکمی ناراحت بودم که خیلی دیر به دیر میاد به خوابم

حالا مهم اینکه اومده اجی راستی نتت چقدر شده؟؟؟؟

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 15:18

آجی نتم دیشب تموم شد 4G خریدم

منم نتم دیشب شد 2GB

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 16:26

آجی نگران نباش اگه تموم بشه مامانت برات میخره

میدونم اجی ان شاءالله

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 17:05

آجی راستی سونگ الان پیش تو چیکار میکنه؟

ساکته اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 17:28

پیش منم همین طور...
فک کنم از چیزی ناراحته آجی...
قشنگ می تونم حس کنم از یه چیزی ناراحته

نه اجی از چیزی ناراحت نیست نگران نباش گاهی اوقات سونگ پیش من ساکته

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 17:38

ولی آجی اولین باریه که من باهاش حرف میزنم و ساکته...
معلومه ناراحته از چیزی

اجی شاید پیش تو خوابه فکر میکنی ساکته و از چیزی ناراحته

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 17:52

نه آجی بیداره فقط می دونم ناراحته....
حتما یه کاری کردم از دستم ناراحته...

اجی ییه کم بخند بزار سونگم سکوتش بشکنه و بخنده و دیگه ناراحت نباشه

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 18:05

نمی خوام آجی...
اگه سونگ ناراحته آجی من سرم بره نمیخندم...
اگه سونگ خوشحال شد منم می خندم...



آجی سمیه تو نمیدونی چرا سونگ ناراحته؟؟؟؟

چی بگم والله اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 18:15

اجی نگران نباش

سمیه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 18:57

سلام اجی تارا اجی اله‍ه ...اجی تارا نگران نباش شاید یکم خسته باشه ...راسی اجی تو خوابت مگه سونگ ناراحت بود؟؟...

سلام اجی خوبی منم میگم ناراحت نیست سونگ اجی ولی باز اجی تارا ناراحته

سمیه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 19:10

راسی اجی چرا جومونگ رو نزاشت الان ساعت هفت بیشتر شده

اجی شاید ساعت ۸ بده چون ساعت ۵ عصر فیلم هندی داره میده اجی شاید یه ساعت دیگه بده اجی صبور باش اجی میده بلاخره

سمیه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 19:30

راس میگی اجی... امروز چقد فیلم هندی طولانی شد

اره اجی منم تو سایت نمایش رفتم فهمیدم از ساعت ۵ شروع شده این فیلم هندیه اجی ولی جومونگم میده اجی خدا کنه بعد جومونگ موهیولم بدن

سمیه پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 20:11

من که دوس دارم هم امپراطور دریا نشون بدن هم موهیول اجی ...

منم دوست دارم یومجانگم بدن اجی چون سال ۹۲ که پخش شد درست حسابی زیاد نمیدیدم

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 22:27

سلام آجی سمیه آجی الهه خوبین؟؟؟
اوهوم آجی هم تو خوابم ناراحت بود هم وقتی بیدار شدم حس کردم ناراحته

سلام اجی خوبی وا اجی چرا ناراحت بود سونگ

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 22:33

نه آجی من که خوب نیستم
آجی ناراحت بود داشت آروم اشک میریخت توی خوابم منم هر چی ازش با مهربونی می پرسیدم جواب نمیداد همش می گفت هیچی نیست
آجی وقتی از خوابم بیدار شدم قشنگ حس کردم که سونگ ناراحته از چیزی....
حالا چرا و از چی ناراحته که نمیدونم
قلب من که داره از جا کنده میشه
الهی فداش بشم امروز روز پدر هم هست روز سونگه نمیدونم چرا ناراحته

پیش من ساکته اجی هیچی نمیگه

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 22:37

آجی تو هم ازش بپرس حداقل باید یه کلمه حرف بزنه

اجی هیچی نمیگه فقط میگه "هیچی نیست"

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 22:42

ای بابا به منم که فقط همینو میگه
همش میگه هیچی نیست عزیزم

آجی سمیه تو از سونگ بپرس ببین چی میگه

اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 22:48

آجی تو هم حس بدی داری؟؟؟
تو هم حس میکنی سونگ ناراحته؟؟؟

اجی اره سونگ کلا امروز خیلی ساکت بود الان کلیپ دکتر رفتنشو دیدم

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:00

آجی اون کلیپ رو که من هروفه میبینم دل سیری گریه میکنم
فدای چشمای قشنگش

اجی ان شاءالله که ناراحتی سونگ بی دلیل باشه

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:13

ولی من سونگ رو خیلی خوب میشناسم...
هیچ وقت بدون دلیل ناراحت نمیشه
ولی خواب دیشبم خیلی بد بود
آجی تو خوابم سونگ ایران بود...
بعد یه جوری بود که انگار همه جا نابود شده بود... هر جا راه میرفتیم انگار خرابه بود...
سونگم همش تو فکر بود و می گفت باید هرجوری شده از اینجا فرار کنیم...
هرچی من بهش میگفتم خوب بگو جریان چیه چی شده...
سونگم میگفت هیچی...
تا بلاخره رسیدیم به یه باغ خلوت...
سونگم آجی تکیه داد به یه درختی خیلی ناراحت بود...
رفتم نزدیکش دیدم داره گریه میکنه... بعد گفتم چی شده گفت هیچی...
بعد رفتم نزدیک دستمو گذاشتم رو شونش گفتم چی شده... بازم گفت هیچی نیست نگران نباش عزیزم
خیلی خوابم عجیب و غریب بود
بعد که بیدار شدم آجی همینجوری یه سره نگرانم و قلبم تند میزنه. .

اجی عجب خوابی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:23


آجی الان سونگ خوابید

اوخی عزیزم تو هم بخواب اجی ان شاءالله که چیزی نیست

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:30

آجی من که فعلا نمی خوابم...
خیلی نگران سونگم خوابم نمیبره

باشه اجی اما اینبارو به خاطر سونگ زودتر بخواب

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:33

ولی آخه بعیده خوابم ببره آجی...
خیلی نگرانشم

اجی منم میدونم چیزی نیست برو بخواب اجی

تارا پنج‌شنبه 2 اردیبهشت 1395 ساعت 23:38

خیلی حالم خوب نیست آجی نمی تونم بخوابم...

سمیه جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 01:12

اجی چه خوابی دیدی منم کلی نگران کردی اجی

سمیه جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 10:27

سلام اجی خوبی امروز سونگ اینستا عکس مانسه و مینگوک گذاشته بود که دارن کتاب قصه جانگ یانگ سیل میخونن:عاشف..اجی تارا سونگی گفت بهت بگم چون خیلی بهم فکر میکنی و نگرانی این خواب رو دیدی بعد هم که همش به خاطر خوابت ناراحت بودی تو خیالت فکر کردی منم ناراحتم ...تارای عزیز نگران نباش من به خاطر سه قلوها هم که باشه مواظب خودم هستم اینا بهترین هدیه زندگیم هستن چطور میتونم با وجود اینا نامید باشم و ناراحت...ها راسی به قول خودت از اجی الهه میگه الاها ولی تو خیال من همون الهه میگه...

سلام اجی خوبی ممنونم اجی منم خوبم شکر
اجی ممنونم که گفتی رفتم دیدم اون کلیپ و عکسارو
اجی اون بچه بود رنگ پوستش سفید بود چه تپل مپل بود

سمیه جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 10:38

اجی سونگی بهم گفت برو اینستا باز هم عکس و هم ویدیو از سه قلوها گذاشتم به الهه و تارا هم بگو اگه ندیدن بیان ...

دیدم اجی ممنونم که گفتی

سمیه جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 10:46

وای اجی من الان رفتم اینستا باورم نشد اجی که همین الان ویدیوو عکس رو گذاشته باشه: تعجب:...سه قلوها تو وان حموم بودن خخخخخ

اجی الان که نذاشته دو ساعت پیش این کلیپو گذاشته

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 12:49

سلام آجی سمیه عزیزم آجی الهه گلم
خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب سونگ تقصیر خودته که اینجوری عجیب غریب میای به خوابم نگرانت بشم
مثلا یه دفه با تیپ مایکل اومده بودی به خوابم قیافت رو وحشدناک کرده بودی ازت میترسیدم
یه دفه مهربون و دوست داشتنی بیا به خوابم
واااای آجی سمیه من که اینستا ندارم
یعنی مامانم حذف کرده.....
خخخخخ آخه سونگی تو خیال به آجی الهه نگفته الاهه تو واقعیت گفته

سلام اجی خوبی ممنونم اجی منم خوبم شکر سونگ دیشب نمیدونم چرا تو خوابم نبود اجی

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 12:54

آجی سمیه خب اگه تازه عکس گذاشته بود براش نظر میدادی
انگلیسی که واردی

سمیه جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 13:29

نه اجی اون موقع که من بهت نظر دادم فقط یه چند دقیقه از گذشتن ویدیوش گذشته بود اون جدیدترین ویدیوش رو میگم که سه قلوها تو وان حموم بودن اخه نوشته بود aploud by song il kook 5 minets ago یعنی اپلود از سونگ ایل گوک ۵ دقیقه قبل ...اجی تارا من قبلا براش کامنت میزاشتم ولی یه دفعه تو یه مصاحبه که باهاش کرده بودن گفته بود من فقط تو اینستا بعضی از نظرای که درباره سه قلوها باشه رو میخونم اونایی که درباره خودم هست رو نمیخونم...منم یه چندبار واسه سه قلوها نظر گذاشتم قبلا الان دیگه فقط لایک میکنم خخخخ

اجی منم فقط لایک میکنم

سمیه جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 13:47

والا اجی فکر نکنم حوصلش بشه این همه نظر رپ بخونه بیکار که نیس من هم بود حوصلم نمیشد بشین چهار یا پنج هزارتا یا بیشتر نظرا رو بخونم خخخخ

چی بگم اجی خوب اجی سونگ احتمالا سه قلوهارو میخوابونه بعد میشینه اینستاگرامشو اپدیت میکنه خخخخخخخخ

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 14:16

آجی الهه مگه سونگ هرشب توی خوابته؟؟؟.
آجی سمیه آخه من یه بار برای سونگ نظر خیییلی طولانی راجب سه سه قلوها(به کره ای) دادم اون موقع که اینستا داشتم بعد سونگ نظرمو خونده بود و زیر نظرم از همه ی طرفداراش تشکر کرده بود...
از بعد اون همییییشه براش نظر میدادم
خخخخ ولی بیشتر نظرایی که براش می دادم راجب خودش بود ضایع شدم رفت چون خبر از مساحبش نداشتم
خخخخخخ آجی سمیه چی میگی 4 یا 5 هزار تا کجا بود باید بگی 4 یا 5 میلیون نظر

اره اجی اما نمیدونم چرا دیشب نیومد به خوابم البته عیبی نداره

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 14:40

آخی آجی اشکالی نداره....
شاید خیلی خسته بوده نتونسته بیاد به خوابت
گفته بزار وقتی سرحال هستم بیام به خواب الاهه جونم تا نگران نشه

اجی میدونی داداشی منو مثل خودش فرشته میبینه نظر سونگو نمیدونم البته من خودم اینو قبول ندارم که مثل داداشی فرشته باشم فرشته بودن لیاقت میخواد که من اونو ندارم

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 14:47

کی گفته فرشته نیستی آجی؟؟؟
بیا آجی همین الان از سونگم پرسیدم میگه الاهه جون یکی از بهترییین و فرشته ترین و خوش قلب ترین طرفدارای منه
تازه نظر منم همینه

یا ابوالفضل سونگم اینو گفت اجی به جان خودم فرشته بودن خیلی سخته اجی

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 15:06

اصلااا هم سخت نیست آجی
هرچند برای من سخته ولی برای تو و سونگ اصلاا سخت نیست
مثلا سونگ جزو آدمایی که از لحظه تولد تا الان فرشته هستن
آجی سونگ میگه الاهه جونم شک نکن که فرشته هستی

به سونگ بگو الهه میگه:لطف داری عزیزم اما تو فرشته ای من نیستم هر چند مرتضی منو فرشته میبینه

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 16:32

آجی سونگ میگه:
کسی که این همه مهر و محبت توی قلبش باشه مقامش پیش خدا از فرشته خیلی بالا تره...

فدات بشم سونگ ممنونم عزیزدلم نظر لطفته

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 16:46

خدا نکنه الهه جانم ببخشید دیشب نشد بیام به خوابت

عیبی نداره سونگ فدای سرت

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 17:14

خخخخخ آجی سونگ میگه کاش تارا هم مثا تو بود...
میگه اینقد بهونه میگیره و کم طاقته که دو شب نیام به خوابش باهام قهر میکنه

اجی تو هم باید مثل من صبر و بردباریت بالا باشه تا سونگ به خوابت بیاد

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 17:20

خب خیلی زود دلم براش تنگ میشه

ناراحت نباش اجی وگرنه جک میگما تو هم پخش زمین میشی

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 17:33

خخخخخخ بابا گنا دارم دلت میاد آجیت پخش زمین شه؟؟؟
پوگ گو شیپ پو سونگ ایل گوک نیم

اجی اون اشکتو پاک کن وگرنه سریع جک میگم پخش زمین میکنما

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 17:44

اِ اِ اِ نگاه کن چقد بیرحم شده آجی الهم می خواد منو پخش زمین کنه
گنا دارم بابا نکن این کارو

سرنگ هه یو نه سرنگ (سونگ ایل گوک)

بی رحم نشدم اجی دوست ندارم گریه کنی اگه گریه کنی پخش زمین میشی

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 18:50

آجی ولله سونگ تا گفت گریه نکن اشکمو پاک کردم
سونگ بگه بمیر من مردم

اجی برو جومونگ ببین من که نمیتونم ببینن

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 19:32

آجی چرا نمی تونی ببینی؟؟؟

اخه ابجیم و همسرش اومدن خونه مون تلویزیون میبینن

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 19:35

آخی آجی اشکال نداره عزیزم تکرارش رو ببین

چشم اجی

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 19:49

چشمت بی بلا آجی جونم

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 19:58

راستی آجی سمیه با اون برنامه زیرنویس که قبلا بهت گفتم آجی می تونی کار کنی؟؟؟
کار باهاش راحته؟؟؟
خیلی وقت پیش می خواستم بپرسم که دیگه مشکلی نداشته باشه ولی یادم رفته بود

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 21:20

آجی راستی عکس ها و فیلم های سه قلوها تو اینستا رو از گوشی داداشم دیدم
واااای یعنی دلم میخواد سه قلو ها رو بخورمشون گوله نکن خاااالص
آجی اون نی نی تپل سفیده چه بامزه بود

اره اجی اون نی نی تپله چه بامزه بود عین بچگی مانسه بود اجی اخه مانسه هم خیلی تپل مپل بود خخخخخخخخخ

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 21:28

آره آجی سونگ قبلا تو اینستا یه کلیپ از بچگی مانسه گذاشته بود که توی ماشین بود دقیقا عین همین نی نی تپله بود یاد اون افتادم

إ مانسه تو ماشین بود اجی نمیدونستم خخخخخخخ

تارا جمعه 3 اردیبهشت 1395 ساعت 22:05

خخخخخخ آجی کلیپشو تو اینستا بگردی پیدا میکنی خییییلی خنده داره
اون کلیپ رو آجی اولین باری که دیدم دستم رو دلم بود داشتم غش میرفتم از قیافه مانسه

والله اجی من تا حالا یه بچه ندیده بودم انقدر تپل مپل باشه

تارا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 00:04

خخخخخخ مانسه بچه ی سونگه دیگه نی نی های سونگ مث باباشون استثنا هستن
فک کنم سونگم بچگیش تپلی بوده

[ بدون نام ] شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 06:12

سلام الهه جونم ...وای عزیزم سونگ دیروز تو خیالم گفتم کاش سونگ‌ حداقل انگلیسی مینوشت حداقل میفهمیدیم چی میگه خخخخ ببین اجی اینستا جدید سونگ با ترجمه انگلیسی فدای مهربونیش که اینقدر فکر طرفداراشه https://www.instagram.com/p/BEhhjkwjiUA/ ...راسی یادته قبلا یه دفعه بهت گفته بودم خواب دیدم مانسه صورتش زخمی شده بود الان مانسه تو ویدیو جدید صورتش زخمی شده و پانسمانش کردن خدا کنه زود خوب شه

سلام اجی خوبی منم اون کلیپو دیدم خدا کنه مانسه زود خوب بشه

سمیه شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 06:16

سلام اجی تارا خوبی ؟...نه عزیزم اصلا وقت نکردم اون موقع نصبش کنم که بهم لینکش رو دادی بعد هم دیگه یادم رفت: خجالت:

تارا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 08:04

سلام آجی الهه و آجی سمیه عزیزم
خوبین؟؟؟؟؟
هاااااااااان چیییی مانسه چی شدددده؟؟؟؟؟
کاشکی عشق من خوب بشه
دیروز چقد با آجی الهه حرفشو زدیم حرف مانسه رو
آجی آخه گفتم شاید اگه اونجوری مثل قبل زیرنویس درست کنی خیلی اذیت بشی
هرچند نماشا نیستم ولی بازم نگران آجی هام و میکس های قشنگشونم

سلام اجی خوبی نگران نباش اجی چیزی نشده شاید مانسه زیاد بازی میکرده خورده زمین صورتش زخمی شده و پانسمانش کردن

تارا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 09:33

ممنون آجی بد نیستم...
آجی حالا من که ندیدم کلیپو.... زخمشبدجوره؟؟؟
مانسه با این شیطونی هاش منو به کشتن میده آخرش
سونگ چی میکشه از دست سه قلو ها

اجی نگران نباش خوب میشه ان شاءالله

تارا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 09:50

آجی کلیپش رو الان با گوشی داداشم دیدم...
الهی فداش بشم من...
آجی توی توضیحاتش هرچند کره ای بود ولی یه چیزایی فهمیدم...
دقیق نفهمیدم اما راجب صورت مانسه هم نوشته بود چی شده...
فقط همینو فهمیدم که سونگ راجب صورت مانسه یه توضیح کوچولو داده بود
آجی من برم حمام که امروز مدرسه بداز ظهریم دیروزم نرفتم
یه دو ساعت دیگه باید برم مدرسه...

اجی نگران نباش خوب میشه ان شاءالله باشه اجی

تارا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 10:48

برگشتم آجی...
چیکار کنم خب سه قلوها رو هزار برابر جون خودم با ارزش می دونم...
یه تار مو از سرشون کم میشه گریم میگیره چه برسه که صورتشون زخمی بشه

اجی سونگ دو ساعت پیش یه کلیپ گذاشته بود اجی که سه قلوها تو ماشین بودن صورت مانسه هم خوب شده اجی

تارا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 11:38

آخی الهی فدای صورت کوچولوش بشم من خداروشکر

خدا نکنه اجی

سمیه شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 15:32

فدات اجی مهم نیست حالا تو یه فرصت مناسب بتونم نصبش میکنم اما فعلا اصلا وقت نمیکنم...برای مانسه هم نوشته بود نگران نباشید این فقط یه خراش کوچیک بوده که مانسه دوست داشت اون رو ببسته چون میترسیده که اون خراش بزرگتر بشه ...اخی بچم چه فکری کرده پیش خودش:لبخند

سلام اجی خوبی منظورت اینکه مانسه میخواست ببینه صورتشو اخه نوشتی ببسته اهان فهمیدم منظورت اینکه میخواسته اونو ببینه درسته اجی

سمیه شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 15:46

نه اجی منظورم همون پانسمانش بود اجی مانسه صورتش روفکر کرده زخمش بیشتر میشه از باباش گفته براش ببندتش به زبون بچگونه خودش گفته خخخخخ...حالا خوبه دیگه تو ماشین نشونش داد خوب شده بود داشتن میرفتن خونه مادربزرگشون اخه سونگ و مادرشون هردوتاشون میخواستن برن سرکار...راسی اجی کلیپ جدید هم که یک ساعت پیش گذاشته اگه ندیدی ببینش همون که سه قلوها از فیلم باباشون جانگ یانگ شیل تعریف میکنن

اجی کلیپ جدیدو الان دیدم اما زده بود 4 ساعت پیش سونگ اون کلیپو گذاشته بود اجی
اره خداروشکر خوب شده وقتی سه قلوها پدری به خوبی سونگ داشته باشن معلومه زود خوب میشن
اجی مگه سونگ کار میکنه
اخه فکر کنم سونگ فقط تو فیلم و سریالا بازی میکنه کار دیگه ای نمیکنه

سمیه شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 16:20

خوب مگه بازیگری کار نیست اجی؟تعجب:...به غیر از بازیگری خو مدل هم هست دیگه اجی...نمیدونم والا رو موبایل من که نگاه کردم زده بود یک ساعت پیش...حالا بی خیالش خیلی مهم نیست...کیف میکنم از سه قلوها که اینقدر عاشق بابایشون هستن

چرا هست اجی اما خوب خدا کنه سونگ اگه بخواد سریال بازی کنه سریالش مثل جانگ شیل نباشه اجی
اجی اره سه قلوها بدجوری عاشق باباشون هستن اجی سونگ خوب کاری کرده که سه قلوها انقدر بهش وابسته شدن اجی اخه بچه ها معمولا به مادرهاشون وابسته میشن نمونه اش داداش من

تارا شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 18:20

سلااااام آجی الهه گلم، آجی سمیه عزیزم
خوبین خوشین سلامتین؟؟؟
آجی خدا جونی مانسه کوچولوم ترسیده پانسمان کرده خداااا کوچولوی من
خخخخخ مانسه بچه مامان باباشه آجی سمیه به خودت نسبت نده مانسه روخنده:(شوخی میکنم آجی)
اشکالی نداره آجی جونم هروقتی بیکار بودی نصبش کن چون خیلی راحته کار باهاش
فقط اگه نصب کردی بهم بگو آجی خیالم راحب بشه
راستی آجی برای ترجمه توضیحات سونگ هم یه دنیا ممنونم
خودم که فقط در همون حدش رو که نوشتم تو نظر فهمیده بودم خیر سرم
خخخخ آجی الهه عرفان خیلی مامانیه؟
هرچند سونگ خیلی ها هم خوب نکرده آجی که زیادی بهش وابسته شدن...
الان سه قلوها یه شب هم نمی تونن بدون سونگ بخوابن...
خیلی نگران سونگم
اگه خدایی نکرده زبونم لال من بمیرم اتفاقی برای سونگ یا چشماش بیفته آجی با این همه خاطره که برای سه قلوها ساخته سه قلو ها می خوان چیکار کنن؟
آخی دوباره آجی اون کلیپ رو دیدم دارم چرت و پرت میگم گریم گرفت
سونگ دوست دارم
خیلی خیلی خیلی دوست دارم

سلام اجی خوبی نگران نباش اجی ان شاءالله که سونگ چشماش خوب میشه اجی ببین سونگ از روز اولی که سه قلوها به دنیا اومدن ازشون مواظبت کرده همسرش کمتر مواظب سه قلوها بود اجی و سونگ بیشتر مواظب سه قلوها بوده و کارهاشونو انجام داده اجی به خاطر همینه که سه قلوها به باباشون وابسته شدن اجی اره عرفان خیلی به مامانم وابسته اس

[ بدون نام ] شنبه 4 اردیبهشت 1395 ساعت 18:40

می دونم آجی...
تا حالا به عمرم پدری مثل سونگ ندیدم
حق دارن سه قلو ها اینقد بهش وابسته باشن
آخه آجی همسرش چون قاضی هست اصلا اصلا وقت اضافه نداره
حتی روز های تعطیل هم باید کار کنه
ولی سونگ همیشه و یکسره سر کار نیست برای همین بیشتر به سه قلوها توجه داره...
در کل به نظر من که هم سونگ و هم همسرش سه قلوهارو فرشته تربیت کردن
آجی من فردا امتحان دارم امتحان لغت فارسی
خیلی لغاتش زیادن فک کنم حدود 200 تا باشن...
فعلا میرم یکم بخونم...
آخه اگه حرف سونگ که به آجی سمیه زده بود رو یادت باشه من به سونگ یه قولی دادم...
دیگه باید بیشتر به درسام توجه کنم...
دیگه سونگ هرچی بگه باید گوش کنم

فکر کنم سونگ بهت گفته بود که بیشتر واسه اینده خودت درساتو بخونی اجی باشه اجی برو بخون

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 11:07

سلام آجی سمیه آجی الهه صبح بخیر
خوبین؟؟؟
آجی الهه آخه اون موقع قول دادم به سونگ که درس بخونم و دیگه بیخیال نباشم...
هرچند با اینکه نمی خوندم درسم خیلی خوب بود ولی دیگه سونگ بم گفته بیشتر بخون باید بگم چشم

سلام اجی خوبی یا ابوالفضل هنوز خوابی اجی
خوبم شکر اجی تو چطوری هنوز خوابی
میدونم اجی
اجی سونگ پیشته باهاش کار دارم

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 11:38

خخخخخ آجی اگه برا مدرسه بود که تا 4 بعدازظهر خواب خوش بودم
خخخخ بدک نیستم هنوز خوابم
اوهوم آجی پیشمه

خسته نباشی اجی
اجی به سونگ بگو الهه میگه:سلام عزیزم خوبی خسته نباشی میشه بپرسم چرا هر شب به خوابم میای سونگ به جان خودم همینجوری میپرسما ناراحت نشی یه وقت از دستم سونگ

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 11:49

آجی سونگ میگه:
سلام به روی ماهت الاهه عزیزمن
چون می دونم خیلی دلت برام تنگ میشه و به فکرمی هرشب میام به خوابت
تازه تو قلبت خیلی پاک و مهربونه وقتی این همه نگرانمی باید هرشب بیام به خوابت تا در عوض این همه نگرانی هات برای من با اومدن به خوابت تشکر کنم ازت
چرا ناراحت بشم عزیزم؟؟؟
فقط ناراحتم که تارا از دستم ناراحته...
آخه دوباره بخاطر من تو خونه دعوا کرد منم دعواش کردم ناراحته

سونگ عزیزم منظورم این نیست کلی گفتم تو و داداشی هر شب میاین به خوابم وقتی گریه میکنم داداشی میگه الهه اروم باش نمیخوام گریه کنی منم اروم میشم و گریه نمیکنم
................
اجی تارا باز چیشده

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 12:04

خب برای اینکه گریه کردنت رو دوست ندارم...
با داداشی میایم به خوابت که گریه نکنی
چون وقتی من و داداشی رو ببینی دلت نمیاد گریه کنی و ناراحتمون کنی
.................
آجی هیچی یه دعوای کوچیک بود ولی سونگ دعوام کرد منم گریه کردم
آجی میبخشی باید برم مدرسه

نه سونگ من همچین اخلاقی تدارم گریه کنم و شما دوتارو ناراحت کنم
.............
اجی حالا عیبی نداره خودتو ناراحت نکن باشه اجی برو به سلامت مواظب خودت باش

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 12:10

خب دیگه وقتی شبش گریه میکنی میایم به خوابت و آرومت می کنیم
...........
آجس دیگه رفتم بای بای

میدونم سونگ
.....
به سلامت اجی

پریسا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 13:44 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

درمان نازای دیگه اجی برام دعا کن

بمیرم برات اجی تو که خداروشکر نازا نیستی اجی نگران نباش اجی ان شاءالله که تو هم مثل اجی فافا که الان نی نی داره تو دلش خدا هم به تو و اجی مرضیه و به تمام مادرهای منتظر یه نی نی سالم و صالح میده اجی نگران نباش امیدت به خدا باشه و توکل به خدا بکن اجی فکرهای منفی هم ازخودت دور کن اجی

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 18:09

سلام آجی من برگشتم
آجی از سونگ بپرس بهت بگه امروز چی شد

سلام اجی خوبی بهم نمیگه میگه از خودت بپرسم چیشده مگه اجی
............
کجایی اجی

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 20:28 http://www.blogsky.com/images/smileys/111.pnghttp://

ببخش آجی خیلی خالم بدشد گریه کردم تازه الان تونستم نظر بدم
آجی ازش بپرس میگه....


آجی سمیه سونگ بهت چیزی نگفت که به من بگی؟؟؟

اجی سونگ گفته تو مدرسه دعوات شده یا مامانت باز دعوات کرده میخواد نتو ازش بگیره درسته اجی

تارا یکشنبه 5 اردیبهشت 1395 ساعت 20:57

نه آجی یکم آره یکم نه!
سونگ درست گفته که راجب مدرسه هستش
بیخیال آجی
من خیلی دختر بدیم
کاش که سونگ من رو ببخشه
به حرفش گوش نکردم
سونگی چه سونگه یو

اجی بگو ببینم چیشده حرف بزن اجی چیشده

محجوب بانو دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 00:45 http://booyehbehesht.niniweblog.com/


من و دخملی تو را دوست میداریییییییییییییییم

سلام اجی خوبی ببخشید دیر تایید کردم اجی منم تو و دخملتو دوست دارم

تارا دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 03:24

هیچی آجی می دونم امشب که سونگی میاد به خوابت اگه خودش صلاح بدونه بهت میگه

سلام اجی خوبی سونگ دیشب اومد به خوابم اما چیزی نگفت اجی خودت بگو چیشده اجی اگه نگی از دستت ناراحت میشم

سمیه دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 10:51

سلام اجی الهه اجی تارا...چی شده اجی تارا چرا سونگ از دست ناراحته؟ مگه تو مدرسه چی شده؟ نکنه به خاطر سونگ ناراحت شدی و بحث کردی اجی؟؟...

سلام اجی خوبی والله منم نمیدونم چیشده اجی فقط گفته اتفاقی که افتاده در مورد مدرسه اس

پریسا دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 15:45 http://Pari-v-zendegi.blogsky.com

مرسی مهربونم که به فکرمی
نه عزیزم امروز نوبت دارم

خواهش میکنم اجی وظیفه اس کاری نکردم ان شاءالله که زودی نی نی بیاد تو دلت اجی

تارا دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 18:25

آجی ها از سونگ بپرسین خوب میدونه چی شد...
هرچند الان گذشت ولی سونگ یادشه دقیق با جزئیات
بخاطر سونگ با یکی از صمیمی ترین دوستام دعوام شد و الان باهاش قهرم
اونقدر دعوا جدی شد که زدم تو گوش دوستم...
اونم هیچی نگفت و رفت
هرچند هم حق با من بود هم حق با دوستم اما نمی تونم از دوستم معذرت خواهی کنم...
چون جریان خیلی جدی بود
بخاطر این جریان سونگ هم من رو کلی دعوا کرد
خیلی داغونم
آجی سمیه... آجی الهه دعا کنین تارا بمیره راحت بشه
سونگ می دونه جریان چیه
من دیگه نمی خوام بگم
ازش بپرسین

سلام اجی خوبی این حرفا چیه اجی دور از جونت هر چی شده فراموشش کن اجی منظورم دعوا هست اجی هر چی شده فراموش کن و ببخش و بگذر تموم شد و رفت

تارا دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 18:56

نه آجی خوب نیستم
آجی یه مشکل جدی شده
سونگ منو ببخشه

اجی نمیدونم چیشده اما مطمینم سونگ تورو میبخشه

سمیه دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 19:39

اجی تارا سونگ بهم گفت که با دوستت به خاطرش دعوا کردی من هم اولش باور نکردم بعد بهم گفت که از خودت بپرسم دیدی که بهت گفتم نکنه به خاطر سونگ با دوستت دعوا کردی...راس میگی یه خورده ازت ناراحته میگه من دلم نمیخواد به خاطر مت نه با خانوادش نه با هیچ کس دیگه بحث کنه ...

اجی چی بگم میدونم که سونگ اجی تارا رو میبخشه

سمیه دوشنبه 6 اردیبهشت 1395 ساعت 22:06

اجی تارا سونگ میگه قول بده دیگه به خاطر من با هیچ کس بحث نکنی میگه از دست ناراحت نیستی ولی نباید به خاطرش با کسی بحث کنی...

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 00:02

آجی سمیه آجی الهه، آخه من دیروز تو خونه تنها بودم همینجوری برگه آخر دفترم یه چیزی برا سونگ نوشتم
با سونگ حرف زده بودم و یکی از رازهای مهمم رو بهش گفته بودم
بعد دوستم همینجوری دفترم رو رو میز دیده بود تو مدرسه برگه آخرش که دیده بوده یه چیزی نوشته خونده بوده
منم خیلی عصبانی شدم
اونقدر برام مهم بود که دوستم رو زدم(محکم نزدم آروم زدم که متوجه بشه چقدر برام مهم بوده)
اونم خودش فهمید خیلی کارش اشتباه بوده و چیزی نگفت بعد رفت
الانم با صمیمی ترین دوست مدرسم قهرم
بعد که شب خوابیدم سونگ اومد به خوابم
خیلی دعوام کرد
کلا اخم کرده بود و بعد از دعوا کردنم اصلا باهام حرف نزد
فقط گفت خیلی ازم ناراحته و کم مونده بود یه چک خوشملم بزنه بهم
خداییش اگه زده بود دلم آروم میشد خیالم هم راحت می شد
ولی سونگ که دلش نمیاد...
فقط دعوام کرد و باهام قهره
من می خوام بمیرم آجی ها دعا کنین تارا بمیره امشب راحت بشه
یا اینکه سونگ بیاد به خوابم و بگه که من رو بخشیده...
چون به هیچ وج نمی تونم از دوستم معذرت خواهی کنم
خیلی دلم پره ازش
هرچند تو دلم حلالش کردم چون به هرحال دوست صمیمیم بود
송일국님 미안합니다

سلام اجی خوبی نگران نباش اجی سونگ تورو میبخشه

سمیه سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 08:12

سلام اجی الهه تاراجون...تارا جون ناراحت نباش شاید همش تو فکر بودی که سونگ ازت ناراحته این خواب رو دیدی مطمن باس اجی دیگه الان ازت ناراحت نیس منم دعا میکنم خواب خوب از سونگ ببینی و مطمن بشی ازت دلخور نیست اجی

سلام اجی خوبی منم میگم سونگ دیگه از دست اجی تارا ناراخت نیست

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 11:31

سلام اجی خوبی اتفاقیه که افتاده فراموشش کن اجی سونگ تورو میبخشه

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 11:58

سلام آجی
نه خوب نیستم
آجی اگه بخشیده منو باید جوابمو بده
هرچی باهاش حرف میزنم جوابمو نمیده
اگه بخشیده دیگه چرا اذیت میکنه؟

اجی شاید چون گریه میکنی و ناراحتی جوابتو نمیده اشکاتو پاک کن و دیگه ناراحت نباش اجی به خاطر سونگ ناراحت نباش

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 12:05

سلام آجی سمیه... خوبی؟
میشه از سونگ بپرسی که تو دعوایی که پیش اومد حق با تارا بوده یا دوستش؟

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 17:59

سلام آجی الهه
الان از مدرسه اومدم
خوبی آجی؟
آجی تا می خوام با سونگ حرف بزنم گریم میگیره
آخه اولین بار بود سونگ منو دعوا کرد
خیلی دلم پره
اصلا حالم خوب نیست
چون اون نوشته ای که برای سونگ نوشته بودم تو دفترم خصوصی بود و حالا که دوستم خونده خیلی ناراحتم
سونگ دیشب هم نیومد به خوابم

سلام اجی خوبی خسته نباشی خوش اومدی اجی خوبم شکر اجی ممنونم نگران نیاش اجی باخره میاد به خوابت

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 18:40

نه آجی نمیاد
باهام قهره
جوابمو نمیده
گریههههههههههه

اجی تو گریه نکن اشکاتو پاک کن ناراحت نباش ان شاءالله که جوابتو میده

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 19:00

اگه امشب نیاد به خوابم مطمئن میشم کلا باهام قهره آجی

اجی میاد نگران نباش میاد برو جومونگ ببین اجی

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 19:07

آجی فعلا با کامپیوتر داریم با مامان و داداشم موهیول زبان اصلی میبینم...
تازگط دوباره کامپیوتر رو وصل کردیم
جومونگ رو بعد با کامپیوتر خودم میبینم ادامش رو

اهان باشه اجی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد