lovely song
lovely song

lovely song

عیدتون مبارک عزیزانم

سلام به تمام عزیزانم خوبین ان شاءالله عیدتون مبارک عزیزانم سال جدیدو به همه شما عزیزانم تبریک میگم امیدوارم که سال 1395 سال خیلی خوبی براتون باشه و پر از شادی و خوبی و مهربونی و موفقیت های بیشتر و پاک بودن و سلامت بودن باشه ان شاءالله و امیدوارم همه کسایی که مشکلی دارن تمام مشکلات شون حل بشه آمین یا رب العالمین:25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  

عزیزانم بابت نگاه های قشنگ و مهربون تون به من و وبم ازتون ممنونم براتون بهترین هارو از خدا میخوام امیدوارم که همیشه خنده مهمون لب هاتون بشه و دلتون شاد باشه و همیشه سلامت و موفق و خندون و خوشبخت و شاد باشن در ایام عید هم زیاد پرخوری نکنید چاق میشید خودمم خیلی کم میخورم امیدوارم بهتون خوش بگذره در این ایام:25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22: 

دوستون دارم تا ابد عزیزانم مواظب خودتون باشید :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22: :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22:  :25:  :20:  :19:  :22: 

دوستان عزیزم از امروز شبکه نمایش ساعت ۱۵:۳۰ بعد از ظهر سریال افسانه جومونگ رو میده تونستید ببینید خیلی قشنگه:22:  :25:  :20:  :19:

نظرات 665 + ارسال نظر
تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 19:13

آجی از طرف من از َونگ معذرت خواهی میکنی بخاطر اون جریان؟
با من که حرف نمیزنه

اجی سونگ دیگه از دستت ناراحت نیست و بخشیده تورو

سمیه سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 19:33

سلام آجی الهه و تارا...آجی تارا ناراحت نباش اینا فکر و خیال خودته چون همش فکر میکنی سونگ از دست ناراحته این خوابا رو می بینی ... میدونی چیه سونگ بهم میگه خیلی از دست تارا ناراحتم که رو یه چیز خیلی تاکید میکنه و حساسه چرا همش به این فکر میکنه که من از دسش ناراحتم تا وقتی بخواد ناراحت باشه اینطوری حرف بزنه من هم باهاش حرف نمیزنم

سلام اجی خوبی ولی سونگ به من گفت دیگه از دست اجی تارا ناراحت نیست و بخشیده

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 19:52

سلام آجی سمیه آجی الهه
باشه سونگ توروخدا حالا عصبانی نشو خوب دست خودم نیست دیگه
خوب اگه ناراحت نیستی چرا باهام حرف نمیزنی؟؟؟
چرا دیشب نیومدی به خوابم؟؟؟
سونگ خوب من خیلی دوست دارم... این که از دستم ناراحت باشی برام از مرگ بدتره
سونگ می دونم منو ببخشیدی ولی نمی تونم از دوستم معذرت بخوام...
چون خیلی کارش اشتباه بودده..

اجی جونم سونگ قراره یه سریال بازی کنه اجی البته هنوز مطمین نیستم اما قراره بازی کنه

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 20:09

چ.. چ... چ.. چیییی؟؟؟؟؟
شوخی میکنی آجی؟؟؟؟
وااااااقعاااااااا؟؟؟؟
امروزی یا تاریخی؟؟؟؟
جذبه مایکلی داره یا یومجانگی؟؟؟
وای خدا جونم نقشش منفیه یا مثبت؟؟؟؟
الان قلبم از جا کنده میشه آجی توروخدا بگو نقشش چجوره؟؟؟
وااای سونگی عاااااشقتم

اجی سریالش موزیکالی هست اجی امروزیه تاریخی نیست اون پسره بود اجی تو دایره جنایی بازی میکرد اسمش لی جانگ هانگ هست اجی با اون بازی میکنه

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 20:41

موزیکالی یعنی چی آجی؟؟
نکنه سونگی خوانندست تو فیلم؟؟؟
از اون بازیگره با اینکه منفی بود ولی خوشم میاد ازش چون آخرش با افسر پارک دوست شدن
وووواااایییییی خیلی هیجانی شدم من...
خداکنه قطعی بشه سریال جدید از سونگی جونممم
واااای سونگی

اجی فکر کنم در مورد موسیقیه موزیکال اجی ان شاءالله که قطعیه

سمیه سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 20:55

میدونم اجی الهه به خودم هم گفت که از دسش ناراحت نیس ولی اینم هم بهم گفت تا وقتی تارا بخواد ناراحت باشه و فکر منفی کنه که من ازش ناراحتم باهاش حرف نمیزنم ...خو راس میگه تارا جون خودت رو ناراحت نگیر اجی اخه سونگی هم ناراحت میشه...

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 21:40

خو آجی سمیه چیکار کنم من؟
بخاطر سونگ با یکی از صمیمی ترین دوستام دعوام شده و هیچ جوری نمیتونم معذرت خواهی کنم
اگه تو بودی چیکار میکردی آجی؟

اجی تو دیگه بخشیدیش دوستتو اجی

آجی سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 21:44

تو دلم بخشیدم ولی باهاش قهرم

اجی به خاطر سونگم که شده باید باهاش اشتی کنی

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 21:50

نه آجی کارش خیلی اشتباه بوده...
شاید من راضی نبودم بدون اجازم اون کار رو بکنه...
سونگم اشتباه کرد که تو خواب منو دعوا کرد
تو اون ماجرا من تقصیری نداشتم

اجی خوب تو چرا اون دفترو با خودت بردی اجی نباید میبردی اجی

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 21:59

آجی ببخش اسم نظر قبلیم اشتباه نوشته شده بود (آجی)

اشکالی نداره اجی

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 22:25

آجی دفتر مشقم بود صفحه آخرش یه چیزی نوشته بودم...

حالا گریه نکن دیگه اجی گذشته دیگه

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 22:40

آجی هرچند تا شنیدم که سونگ تو فکر سریال جدیده کلی ذوق کردم ولی از اینکه سونگ ناراحت باشه از دستم خیلی داغونم
آجی سمیه هم که گفت سونگی ازم ناراحته...
اصلا اگه امشب نیومد تو خوابم یه بلایی سر خودم میارم

اجی اگه تو ناراحت باشی سونگم ناراحته اجی پس ناراحت نباش اجی و گریه نکن

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 22:56

آجی خوب اگه از دستم ناراحت نیست چرا نمیاد. به خوابم

اجی به وقتش میاد نگران نباش

تارا سه‌شنبه 7 اردیبهشت 1395 ساعت 23:42

من الان می خوام اگه نیاد به خوابم مطمئن میشم کلا باهام قهره
شب بخـــیر آجــی الهـــه
شب بخیر آجی سمیه
شــــب بخـــــیـــــــر سونــــگ

میاد اجی اگه نیومد بعدا میاد اجی صبور باش شبت بخیر اجی

تارا چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 12:05

سلاااااااام آجی سمیه عززززیزم
سلاااااااام آجی الاهــه عززززیزم
حتما تعجب کردین اینقد ذوق زده ام نه؟؟
سونگی دیشب اومد به خوابم
الهی فداش بشم چه خوشحالم اومد به خوابم
با تیپ مایکل هم اومد به خوابم
تا دیدمش پریدم بغلش دیگه دید اینقد خوشحالم دلش نیومد راجب اون ماجرا حرف بزنه که ناراحت بشم
هیچی نگفت فقط همین که خییییلی خندون و خوشتیپ و ناز اومد به خوابم
دارم از خوشحالی میمیرم
من الان میرم مدرسه وقتی برگشتم حرف میزنیم با هم آجی های گلمممم
آجی سمیه تو هم امروز بیا زیاد حرف بزنیم با هم
دلم تنگ شده برات دیر به دیر نظر میدی
هوووووووووورااااا عاشقتم سونگی جونم

سلام اجی خوبی ببخشید دیر تایید کردم اجی خوشحالم که سونگ به خوابت اومده اجی

تارا چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 17:56

سلااام آجی ها برگشتم از مدرسه...
چه خبر؟؟؟

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی خوش اومدی سلامتی اجی

تارا چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 20:19

آجی ببخش نیومده غیب شدم مامانم صدام زد کار طولانی داشت

اشکالی نداره اجی

سمیه چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 21:38

سلام اجی الهه و تارا جونم ...وای اجی چه خوب خیلی خوشحال شدم که خواب دیدی.. منم خواب دیدم اجی ولی تقریبا نزدیکای سحر آجی ...خواب من که یه جوری بود خودم هم تعجب کردم ...خواب دیدم رفتم خونه سونگ همشون بودن سه قلوها و زنش و خودش صورت زنش واضح میدیدم داشت یه چیزی درست میکرد سونگ هم با بچه ها بازی میکرد و به زنش هم کمک میکرد ولی به جز مینگوک هیچ کدوم از اونا من رو نمیدیدن مینگوک یه دفعه اومد بغل من و شروع کرد با هام بازی کردن همش هم بهم میگفت خاله من خیلی دوست دارم باهام بازی کن بعد یه دفعه به باباش گفت بابا تو که میدونی خاله سمیه چقدر دوست داره پس تو هم بهش بگو که خیلی دوسش داری اون وقت سونگ گفت من که نمی بینمش ولی هر طرف تو بگی من بوسش میکنم ...مینگوک هم دس باباش رو سمت صورت من گرفت اون وقت سونگ هم من رو بوس کرد... حالا شاید فکر کنید این حرفی که میزنم الکی باشه ولی من گرمای دست سونگ و حرارت صورتش احساس کردم خیلی برای خودم هم این خوابه عجیب بود ولی واقعا احساسش میکردم...وقتی از خواب بیدار شدم تقریبا ساعت پنج ونیم بود...

سلام اجی خوبی عجب خواب عجیبی دیدی اجی

سمیه چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 22:16

آره آجی واقعا خودم هم تعجب کردم خیلی واقعی به نظر میومد کاملا گرمای دسش رو صورتم حس میکردم حدود یه چند دقیقه ای دسش رو صورتم بود اصلا دلم نمیخواس اون رو برداره... آجی ولی وقتی بیدار شدم تازه اون موقع فهمیدم همش خواب بود ...

اوخی اجی حتما زیادی فکر سونگ بودی این خوابو دیدی اجی

سمیه چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 22:39

نه آجی اتفاقا من خیلی زیاد فکر نمیکنم ولی قبلش خیلی عکساو کلیپای سه قلوها رو مخصوصا مینگوک رو داشتم نگاه میکردم کلی هم قربون صدقشون میرفتم خخخخخ... اجی این روزا هم حسابی سونگ درگیر فیلمش شده الان دو روزه هیچ عکسی از سه قلوها تو اینستا نزاشته...

اره میدونم اجی ان شاءالله که تو سریال جدیدش موفق و سربلند باشه ان شاءالله

سمیه چهارشنبه 8 اردیبهشت 1395 ساعت 22:56

ایشالله آجی ..حیف هروقت میام آجی تارا نیست وقتی هم اون میاد من نیستم ..خو آجی من دیگه برم مزاحمت نمیشم عزیزم شبت خوش

اجی تارا حتما کار داره اجی نه بابا چه مزاحمتی راحت باش اجی البته اگه کار داری اصرار نمیکنم برو به کارات برس شب تو هم بخیر اجی

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 00:11

سلاااام آجی الهه و آجی سمیه عزززیزم
خوبین؟؟؟؟
آجی سمیه ببخشید اومدی و آخرش نتونستم باهات حرف بزنم
یه کار فوری دوباره پیش اومد
فک کنم آجی سمیه ما باید تو یه ساعت خاصی قرار بذاریم برا حرف زدن آنلاین
آجی عجب خوابی دیدی خیییلی خواب قشنگ و عجیبی بود
آجی جداا سونگی بوست کرد؟
خوشبحالت آجی عجب سعادتی
نه آجی چرا فکر کنم الکی میگی؟؟؟
چون می دونم چقد سونگی رو دوست داری یه درصد هم نمیگم خوابت الکی بوده آجی
خخخخخ مینگوکی بلا می خوام بگیرم لپشو یه ماچ آبدار بکنم حالش جا بیاد اینقد شیرین کاری نکنه
آخی چرا آخه دائه هانی و مانسه نبودن؟
آجی راستی همسر سونگی خوشملم بود؟؟؟
وای آجی هیجانی شدم خیلی خوشحال شدم برای این خوابت
از ته دلم خوشحالم برات
آجی اتفاقا دیشب خیلی دلم پر بود عکس سونگی رو دیدم با دقت داشتم بهش نگاه میکردم...
با دقت به دستاش نگاه کردم و با حسرت گفتم:
گفتم چی میشد تو این لحظه سونگی دستمو گرفته بود
آجی یه لحظه گفتم واقعا چی میشد اگه برای 3 ثانیه می تونستم دست سونگی رو بگیرم...
آجی تا به این فکر کردم گریم گرفت رفتم زیرپتو مامانم نفهمه
آجی ولی تو خواب خیلی تا حالا بغلش کردم سونگی رو
خیلی آغوش گرم و نرمی داره اصلا وقتی خواب سونگی رو میبینم تا دو روز لبخند رو لبمه
هرچند بعضی وقتا با شخصیت های فیلمیش که میاد به خوابم و مثل مایکل که خیلی جدی هست نمی تونم بپرم بغلش
بیشتر وقت ها هم با تیپ و قیافه مایکل میاد...
مثلا وقتی بارتیپ خودش میاد یعنی همون سونگ مث جترمیپرم تو بغلش
ولی آجی واقعا خیلی خوشحال شدم از خوابت
ایشالله که همیشه از این خواب ها ببینی
هرچند من وقتی خواب سونگی رو میبینم اصلا تو ذهنم نمیاد که خوابم واقعی باشه
فقط یک بار احساس کردم خوابم واقعیه که توی خواب نتونستم سونگی رو ببینم
یعنی چون خیلی طرفداراش جمع شده بودن آجی فقط از دور دیدمش
کاش کی همونجوری که اومد به خوابت به خواب منم بیاد آجی
دلم می خواد منم اون گرمای دست سونگ رو احساس کنم
آجی الهه عزیزم آجی سمیه عزیزم فعلا شبتون بخیر
از ته دلم آرزو میکنم آجی های بزرگم امشب خواب سونگی رو ببینن

سلام اجی خوبی خسته نباشی منم خوبم شکر ان شاءالله که تو هم خوابشو میبینی اجی اجی

سمیه پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 16:59

سلام الهه جون و تارا جون .....آجی تارا تو چه ساعتهای بیشتر انلاینی شاید اون وقتی که میایی نت من هم بتونم بیام؟؟ ولی بیشتر وقتها نمیتونم و نمیرسم آجی....وای اجی تارا من که خودم از خوابم خیلی تعجب کردم ...کاش بازم بشه از این خوابا دید(منظورم هممون هست آجی...مامانش شبیه همون عکسی بود که یه دفعه تو نماشا با مینگوک عکسش رو گذاشته بودم فقط یه خورده تو اون عکسه جوونتر بود ...آره آجی همشون بودن ولی فقط مینگوک من رو میدید انگاری مثل یه روح رفته بودم تو خونشون خخخخخ ولی واقعا خیلی برام عجیب بود وقتی سونگ من رو بوس کرد به صورتم دست زد کاملا احساسش کردم هنوز که یادم میفته دلم میخواد باز اون لحظه برگرده

سلام اجی خوبی احتمالا عین روح رفته بودی خونه سونگ
ان شاءالله که بازم از این خوابا هم تو و هم اجی تارا میبینید ان شاءالله
راستی اجی سونگ کلیپ گذاشته

سمیه پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 17:21

میدونم اجی...آجی خودت چطور؟ تو حتما خیلی زیاد از این خوابا میبینی دیگه حوصله خواب دیدن نداری خخخخخ ...خو آجی من منظورم هممون بود نه فقط خودم و آجی تارا:لبهند:...

اجی چی بگم هر اتفاقی که همون روز تو زندگیم بیفته همون شب سونگ میاد تو خوابم اجی

سمیه پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 18:18

میدونم بهم گفتی هرشب خوابش رو می بینی... ولی من نه خیلی خواب نمی بینم فقط هر از گاهی... ولی همیشه تو حس و خیالم هست و باهاش حرف میزنم ...

اوخی اجی راستی اجی برات خواستگار خوب پیدا نشد

سمیه پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 18:41

میخایی ازدواج کنم راحت بشی از دسم...نه آجی مرد خوب کجا بود فقط خانوادم حرفش رو میزنن ولی کو خواستگار خوب من که با خیاطی و زبان و گاهی هم نت و دیدن عکسا و ویدیوهای سونگ و سه قلوها خودم رو سرگرم کردم که خیلی به ازدواج فکر نکنم هرچند میدونم آخرش باید ازدواج کنی حالا کی و چه موقع با کی فقط خدا میدونه...هر چند که به خاطر شکست اولم هیچ وقت نمیخام حتی بهش فکرم کنم...

نه بابا اجی همینطوری پرسیدم اوخی ببخشید نمیخواستم ناراحتت کنم اجی عیبی نداره اجی ازدواج نکنی بهتره اجی به خاطر خودت میگم اجی وگرنه منظور بدی ندارم از حرفام

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 19:02

سلااام آجی سمیه و آجی الهه عزیزم
خوبین؟؟
آجی سمیه من هیچ ساعت خاصی ندارم
همینجوری بیکار بشم میام
تو بگو چه وقت هایی آنلاینی تا منم همون موقع بیام سه تایی با آجی الهه یکم حرف بزنیم
آجی ولی واقعا خیلی خوشحال شدم از خوابت که احساس کردی واقعا سونگ رو دیدی
خوشحالی آجی هام خوشحالی منم هست
خخخخ روح؟؟
منم تا حالا تو خواب سونگی روح بودم آجی ولی خواب من خوب نبود وحشدناک کابوس بود
همون خواب تصادف که یه بار گفتم آجی
آجی همین الان داشتم یه میکس از سونگ می ساختم الان تو خونه تنهام..
بعد رفته بودم تو حس میکسم که یه لحظه فک کردم کسی پشت سرمه برگشتم سونگ رو دیدم
خیلی ذوق کردم ولی دوباره فهمیدم خیالاتی شدم

سلام اجی خوبی خسته نباشی ممنونم خوبم شکر اجی تو چطوری
اوخی عیبی نداره اجی خودتو ناراحت نکن

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 20:09

مرسی آجی منم خوبم خداروشکر که خوبی آجی
در عوضش شک ندارم که بلاخره یه بارم مثل آجی سمیه که انگاری سونگی رو واقعی دیده و حس کرده که سونگی واقعا کنارشه سونگی اونجوری به خواب منم میاد

ان شاءالله اجی

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 20:28

آجی راستی آخرین بار تو کی خواب سونگ رو دیدی؟؟
اگه تازگی دیدی برام تعریف میکنی؟

دیشب اجی از سونگ بپرس دیشب تو خوابم اومد و ازش بخواه تا خواب دیشبمو تعریف کنه

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 20:51

آجی یونگ میگه دوست دارم الاهه جون خواب دیشبشو برات تعریف کنه

بهش بگو الهه میگه:سلام عزیزم خوبی اخه چیزی یادم نمیاد فقط اینو یادمه که دستاتو گذاشتی رو دستام سونگ

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 21:00

آجی سونگم میگه:
سلام الاهه عزیزم خوبی؟
منم خوبم عزیزم
ای جانم عزیزم دیشب یادت مونده که دستتو گرفتم
بیشتر فکر کنی یادت میاد باهات حرف زدم یه چیزی بهت گفتم یادته؟

خودت میدونی چه حالی دارم سونگ یه کم بهترم خداروشکر نگران نشیا بهترم اره یادم مونده نه والله چیزی یادم نمیاد

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 21:07

می دونم حالت رو عزیزم
ولی خوب ناراحتم دوست دارم زودی بهتر بشی و کامل حالت خوبه خوب بشه
دیشب تو خواب بهت یه چیزی گفتما
گفتم چقد دوست دارم و همیشه کنارتم و....
فکر کنی یادت میاد

خوبم سونگ نگران نباش عزیزدلم ببخشید اگه ناراحتت کردم
خوب بگو چی گفتی بهم یادم نمیاد

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 21:41

نه عزیزم اتفاقا دیشب مگه توی خواب بهت نگفتم هروقت هر ناراحتی که داری توی دلت نگه ندار و به خودم بگو...
حالا مهم نیست اون ناراحتی جسمی باشه یا روحی...
باید همیشه به من بگی...
گفتم بودم که الاهه عزیزم یادت باشه که هیچ وقت هیچ وقت فکر نکنی تنها هستی و کسی بهت اهمیت نمیده...
آخه یه چن وقت پیش از دست مامانت ناراحت بودی و این حرف ها رو میزدی و میگفتی خیلی تنها هستی
دیشب تو خواب گفتم که هیچ وقت تنها نیستی و اگه هیچ کس کنارت نباشه من تو قلبت کنارتم
گفتم هر ناراحتی که داری فقط به خودم بگو و تو دلت نگه ندار
اینا رو گفتم که بدونی هیچ وقت تنها نیستی و من همیشه کنارتم و همیشه دوست دارم...
فقط گفتم که یادت باشه از هیچ کس ناراحت نشی و فقط با خودم درد دل کنی

الهی فدات بشم سونگ واقعا نمیدونم چی بگم خیلی دوست دارم خیلی هم تورو هم مرتضی رو

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 22:06

خدا نکنه عزیزدلم
منم عاشقتم هم من هم مرتضی

سونگ یه سوال بپرسم ناراحت نمیشی در مورد سه قلوهاس

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 22:24

نه عزیزم چرا ناراحت بشم بپرس

سونگ سه قلوها 8 ماهگی به دنیا اومدن یا 9 ماهگی بعدش ۱ ماه تو دستگاه بودن اخه بعضی از بچه ها ۱ ماه تو دستگاه میمونن

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 22:38

آخه یادم نمیاد چند ماهگی به دنیا اومدن
ولی سه قلو ها 1 ماه تو دستگاه نبودن...
یک ماه خیلی زیاده
معمولا بچه هایی که وقتی به دنیا میان خیلی ضعیف هستن زیاد تو دستگاه میمونن ولی سه قلوها ماشالهه وقتی به دنیا اومدن هیچ مشکلی نداشتن...
فقط یادم نمیاد فکر می کنم یکیشون زردی داشت

میدونی سونگ تو نت خونده بودم گفته بودی همسرت هفته ۳۵ حاملگی سه قلوهارو زایمان کرد به خاطر همین پرسیدم
اره میدونم خداروشکر که بدون هیچ مشکلی به دنیا اومدن
اخه میدونی تو ایران کسایی که دوقلو یا سه قلو یا چندقلو بچه به دنیا میارن یکی از اعضای بدنشون هنوز کامل نشده و به خاطر همین ۱ ماه تو دستگاه نگه میدارن

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 23:00

آره الانم یادم بود هفته 35 به دنیا اومدن ولی خب حساب نکرم بدونم چند ماهه به دنیا اومدن سه قلوها
چقد جالب
ولی سه قلوها کامل و سالم به دنیا اومدن
راستی الاهه جون امشب دوست داری با چه قیافه ای به خوابت بیام؟؟؟
این دفه راه نداره باید حتما بگی
کودوم تیپ منو بیشتر دوست داری؟؟

سونگ الان حساب کردم همسرت 8 ماهگی سه قلوهارو به دنیا اورده حالا باز دقیق نمیدونم
اره خیلی جالبه سونگ ایران از هر نظر خیلی پایینه از نظر فناوری کلا خیلی عقبه اما بهترین کشور کره اس
اخه اول های مستند جنین بودن سه قلوهارو نشون داده بود سونگ خیلی واضح بود
با هر تیپی که بیای من دوست دارم عزیزدلم

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 23:20

ای جاااانم ممنونم عزززیزم
تارایی هم همیشه بهم میگه سونگ کره بهترین کشوره (از هم نظر)
اوهوم سه قلو ها خداروشکر هیچ مشکلی نداشتن موقع تولدشون
منم همیشه دوست دارم ولی خب کودوم تیپم رو بیشتر دویت داری...
مثلا کودوم گریمم تو کودوم فیلمرو بیشتر دوست داری؟

وظیفه اس عزیزم
بله بله با اجیمم موافقم سونگ سونوگرافی کره که هیچی کلا معلوم بود سه قلوها چه شکلی هستن
سونگ با اون تیپ سفیده هست اومده بودی ایران با اون بیا به خوابم خیلی بهت میاد اون تیپ

تارا پنج‌شنبه 9 اردیبهشت 1395 ساعت 23:54

ای جانم نظر لطفته که میگی کشور کره خیلی خوبه عزیزم
ای به چشششششم همون شکلی میام
اگه اون تیپمو خیلی دوست داری سری دیگه هم اون تیپی میام ایران

خواهش میکنم عزیزم وظیفه اس واقعا کره کشور خوب و عالی هست
چشمت بی بلا سونگ
إ کی میای ایران سونگ

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 00:04

الهی فدات بشم عزیزم
هنوز معلوم نیست اما اگه دعوتم کنن از ایران میام
خیلی دلم می خواد یه بار دیگه بیام ایران

خدا نکنه سونگ ان شاءالله که بازم بیای ایران و ی
بری سر مزار مرتضی عزیزم بعدشم بری مشهد

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 00:11

چشم عزیزم اگه بیام ایران سر مزار مرتضی هم میرم
زیارت امام رضا ( ع ) حتما میرم

ان شاءالله
.........
اجی تارا،سونگ اگه خوابتون بیاد برید بخوابید

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 00:20

آجی من که بیدارم ولی سونگی فک کنم خوابش میاد...
آخه امروز از بس که درگیر کارای سریال جدیدش بود اصلا استراحت نکرد
آجی سونگ میگه:
شبت بخیر الاهه عزیزم امشب با همون تیپ سفیدم که اومدم ایران میام به خوابت

منم بعید میدونم بخوابم اجی از بس گرممه
.......
شب تو هم بخیر سونگ زیادم خودتو درگیر سریالت نکن و بیشتر استراحت کن و مواظب خودت باش

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 00:39

آجی گل گفتی خیییلی گرمه من که دارم میمیرم
آجی سونگ که خوابید
قبلش هم گفت
چشم الاهه مانم مواظب خودم هم هستم عزیزم نگران نباش
آجی راستی آجی لیلا هم آپ کرده وبش رو یه سری بزن

دیدم اجی ممنونم که گفتی برو دیگه بخواب اجی شبت بخیر

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 00:54

خواهش میشه آجی
هرچند ما که کلا خانوادگی بیداریم ولی آجش شب تو بخیر عزیزم

شب تو هم بخیر اجی هر چند نمیتونم بخوابم اگرم بخوابم به زور میخوابم

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 22:04

سلام آجی جونم خوبی؟
دلم گرفته اومدم باهات حرف بزنم
دلم می خواد الان گریه کنم ولی سونگ نمیذاره....
اجازه نمیده گریه کنم

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر اوخی نبینم دلت بگیره ها اجی

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 22:25

آجی هستی؟

سلام اجی خوبی اره اجی هستم ببخشید توروخدا دیر جواب دادم اجی

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 22:57

اشکالی نداره آجی فدای سرت
دلم گرفته آجی....
کلی دلم گریه می خواد که سونگ نمیذاره گریه کنم...
دلم برا آجی های نماشام یه ذره شده
دیگه دلم طاقت نداره....
من دلم آجی هام رو میخواد
اگه تو این مدت تو و آجی سمیه نلودین که مرده بودم

اجی گریه نکن صبور باش باش اجی توکلت به خدا باشه اجی

تارا جمعه 10 اردیبهشت 1395 ساعت 23:04

سونگ نمیذاره گریه کنم ولی دلم گریه می خواد...گریههههه
آجی دلم خیلی تنگه خیلی
برا آجی مهدیه... مرضیه... گردآفرید... سارا... رهنما.... ماریا.... یگانه..... برا همه ی آجی هام...
اونقدر زیادن که نمیشه همرو نام برد

میدونم اجی درکت میکنم راستی اجی خاله ات بچه کاشت یا نه

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 04:10

آجی ببخش نتم قطع شد نمی دونم نظر آخرم ارسال شد یا نه
آخه اینجا هوا خیلی بارونه همش قطع میشه نت
آجی نمی دونم ولله خیلی وقته که زنگ نزدیم و خبر نداریم...
اجی دعا کن من بمیرم آجی اینقد داغون نباشم...
الان ترجیح میدادم بمیرم تا اینکه اینقد حال و روزم داغون باشه...
امشب عصبانی هم بودم اعصابم خود شد الکی با مامان و داداشم دعوا کردم کار به سونگ کشید منم گفتم اصلا من عاشق سونگم دیگه هیچی هم برام مهم نیست... گفتم فقط و فقط دارم برا سونگ زندگی میکنم و تمام...
مامانم یکم ناراحت شد ولی خودش فهمید خیلی اون لحظه عصبانی بودم و بخاطر همین اون حرف رو زدم خیلی دعوام نکرد و درکم کرد
ولی داداشم خیلی باهام دعوا کرد و به یونگ فحش داد
آجی الان زیر پتو دارم گریه میکنم حالم خیلی بده...
کاش کی سونگ الان پیشم بود...
سونگ بغلم میکرد منم آروم میشدم

سلام اجی خوبی خسته نباشی چی بگم والله اجی خدا نکنه پس دیگه دوستش نداری سونگو اجی

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 09:20

سلام آجی خوبه؟
آجی منظورم این بود که رک به داداشم و مامانم گفتم دیگه فقط دارم برا سونگ زندگی میکنم....

سلام اجی خوبی ممنونم اجی شکر خوبم اوخی حالا خودتو ناراحت نکن اجی عیبی نداره

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 10:56

آجی آخرشم دیشب نتونستم جلوی خودمو بگیرم رفتم زیرپتو کلی گریه کردم...
بعدشم با گریه خوابم برد و خواب سونگ رو دیدم
انتظار داشتم بخاطر این اتفاق دعوام کنه، ولی هیچی نگفت و دید من دارم گریه میکم اومد بغلم کرد و هیچی نگفت

منم تو بغلش 10 دقه کامل گریه کردم و خودمو خالی کردم
الان دیگه آرومم

اوخی عزیزم سونگ خیلی مهربونه اجی دلش نمیاد کسی رو ناراحت کنه
اجی الان پیشته سونگ

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 11:03

واقعا آجی خیلی قلبش مهربونه سونگ
اصلا قابل توصیف نیست مهربونی سونگ
آره آجی خیلی آروم شدم دیشب
اگه سونگ نمیومد به خوابم که از گریه مرده بودم تا الان...
بله آجی سونگ همیشه کنارمه...
تو قلبم باهام حرف میزنه

خداروشکر اجی
یه بوسش کن از طرف من اجی

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 11:09

آجی سونگ میگه:
سلام به روی ماه الاهه عزیزم
خوبی الاهه جان؟؟
ممنونم عزیزم
راستی الاهه جان یه خبر خوب از چشمم دارم
چند روز پیش که دکتر رفتم دکتر بهم گفت چشمم رو به بهبودی هست و فعلا خیلی بهتره
..............
آجی اینو سونگ همین الان بهم گفت باورم نمیشه خیلی خوشحال شدم

چی گفتی عزیزم هاااااااان واقعا حقیقت داره

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 11:17

آجی سونگ میگه:
گریه نکن عزیزم چشم های من ارزش اشک های تو رو نداره
هنوز اونقدر قطعی نیست ولی دیگه خیلی بهتر شده
آخه هروقت میرم دکتر چشم هام رو معاینه میکنه و میگه در چه حاله چشم هام
این دفه گفت که خیلی از دفه قبل بهتر شده و انشالله که اون اتفاق نمیوفته...

سونگ گریه ام از ذوق و شوق بود عزیزم ان شاءالله که زود خوب میشی

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 11:26

می دونم عزیزم خیلی منتظر شنیدن این خبر بودی
الان هم تقریبا خوب شده فقط یه آثار کوچولو از اون مریضی مونده
فعلا که خوبم
شایدم خوب شده کامل خبر ندارم

سونگ میشه این خبرو تو پیچت بزاری و طرفداراتو خوشحال کنی

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 12:25

آجی سونگ میگه:
بذار تا کامل مطمئن بشم چشمم خوبه خوب شده و اون وقت وقتی این خبر رو بذارم طرفدارام خیییلی خوشحال میشن

عزیزدلمی تو نمیدونستم بلاخره دعاهام مستجاب میشن عزیزدلم
........
اجی راستی تو مدرسه نمیری

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 12:53

فدای الاهه عزیزم
.......
آجی امروز نرفتم مدرسه
آخه شهر هایی که انتخابات دارن تعطیله آجی قائمشهر هم چون انتخابات بود نرفتم من مدرسه

خدا نکنه سونگ عزیزم حتما وقتی دکترت گفت خوب شده چشمات اشک تو چشمات حلقه زد
..........
که اینطور اجی
راستی اجی حجمت چقدر شده تا الان

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 13:07

آجی سونگ میگه:
اون لحظه فقط فکر سه قلوها بودم و خیلی ذوق کردم که دیگه مریضی من به اونا صدمه نمیزنه
اوهوم اشک شوق تو چشمام جمع شد
... .......
آجی حجمم شده 3GB

خداروشکر عزیزم که چشمات خوب شدن
...........
خوبه اجی

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 13:12

هرچند هنوز کامل خوب نشدن که... هنوزم آثاری هست از مریضیم...
ولی حواسم رو جمع میکنم که پیشرفت نکنه اون بیماری...
.........
آجی راستی سونگ دیشب توی خوابم بهم گفت که چشماش خیلی بهتره و رفته دکتر
الانم که گفت بهت بگم آجی...

خوب میشی ان شاءالله سونگ نگران نباش
............
ممنونم که گفتی اجی

تارا شنبه 11 اردیبهشت 1395 ساعت 13:36

ممنونم الاهه عزیزم کوماوا
..........
خواهش میشه آجی
سونگ هر خبر خوبی به من بده به تو و آجی سمیه هم میده
بین ما سه تا فرق نمیذاره خخخخ
از بس که قلبش مهربونه دیگه
آجی من دیگه میرم یکم کار دارم فعلا بای بای

وظیفه اس عزیزم
..........
بله بله میدونم
باشه اجی برو

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 01:58

سلام آجی الهه
خوبی عزیزم؟
آجی یه خواهشی دارم
فقط اگه تونستی و برات امکان پزیر بود آجی میشه به آجی ماریا بگی که من به چه دلیلی نمی تونم بیام نماشا؟
نمی خوام براش توضیح بدی که آجی اذیت بشی فقط میشه کلی بهش بگی چرا نمی تونم بیام؟
آخه آجی امروز یه کوچولو نماشا قایمکی باهاش حرف زدم از دستم خیلی ناراحت بود که اینجوری رفتم
چون نمی دونه جریان چیه ازم خیلی ناراحته
دوست ندارم آجیم ازم ناراحت باشه
آخه مامانم شک کرد انگار شک کرد که رفتم نماشا منم فوری خداحافظی کردم و گوشی رو گذاشتم کنار...
می ترسم آجی ماریا همینجوری ازم ناراحت باشه...

سلام اجی خوبی منم خوبم شکر اجی ممنونم اجی گفتم به اجی ماریا که اگه از نت نمیرفتی مادرتون ولتون میکرد اجی تو اون کلیپم بود صلواته نظراتو اونجا خونده پرسید بابات چیکار کرده منم تو کانالش گفتم ولتون کرده و بعدش به خواسته خودم نظرمو حذف کرد اجی ببخشید ممکنه از جواب این نظرت ناراحت بشی شرمنده

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 06:46

سلام به روی ماهت آجی الهه عزیزم
خداروشکر که خوبی آجی
آجی واقعا نمی دونم چجوری تشکر کنم که به آجی ماریا گفتی اون ماجرا رو
آخه خیلی از دستم ناراحت بود
فک کنم الان دیگه درکم کنه
آجی واقعا یه دنیااا ممنونم که بهش گفتی
نه آجی چرا معذرت عزیزم؟
من خودم گفته بودم بهش بگی...
آجی آخه سونگ بهم گفته دیگه برای جریان پدرت نباید گریه کنی
وقتی سونگ اینو گفت منم گفتم چشم
برای همین یه مدته اصلا بهش فکر نمیکنم
اصلا ناراحت نشدم آجی اشکالی نداره...
کاشکی بتونم فقط برگردم پیش آجی هام

اجی سونگ حالمو میدونه ازش بپرسی حال الهه خوبه یا بد بهت میگه اجی
............
نه بابا اجی کاری نکردم وظیفه اس
ان شاءالله که برمیگردی اجی نگران نباش

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 12:49

سلام آجی خوبی..
الان از مدرسه برگشتم روز معلم بود از خستگی دارم میمیرم
آجی سونگ میگه:
تارا جون نگران نباش الاهه خوبه فقط یکمی تو قلبش ناراحته
..
میگه الاهه جون هم خیلی مشکلات داره و هیچی نمیگه...

سلام اجی خوبی منم خوبم شکر اجی ممنونم اوخی عیبی نداره اجی
........
سلام سونگ خوبی خسته نباشی من که تو قلبم ناراحت نیستم اگرم باشم زیاد نیستم عزیزم فقط یه کم دلم درد میکنه
سونگ تو و مرتضی میدونید که امروز بچه ابجیم به دنیا اومده

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 16:55

سلام آجی خوبی...
ببخشید آجی یهو خوابم برد وسط حرف
امروز خیلی خسته بودم
بیدار شدم ولی بازم گیج خوابم
آخی آجی چرا دلت درد میکنه؟؟؟
آجی الان بهتری؟؟... چی شد دلت؟؟
ای وااای جدی آجی به دنیا اومد
تبریک میگم آجی خاله شدی
آجی آجیت حالش خوبه؟؟
زایمانش که خدایی نکرده سخت نبود؟........
راستی آجی اسمش رو همون امیرعلی گذاشتن؟
آجی راستی سونگ میگه:
می دونم عزیزم الهی که زودتر خوب بشی...
می دونستم عزیزم مبارک باشه خاله شدی الاه جون

سلام اجی خوبی خسته نباشی ممنونم اجی عیبی نداره فدای سرت
نمیدونم والله چرا دلم درد میکنه اجی شاید به خاطر اینکه چندوقت پیش پرخوری میکردم اینجوری شده اجی ولی چایی نبات ارومم میکنه اجی امروز از اون خوردم اجی نگران نباش البته با اب جوش خوردم نباتو
اره اجی به دنیا اومد
ممنونم اجی
اره اجی حال ابجیم خوبه مامانم گفته همه چی خوب بوده اخه تازه اومده خونه اجی
اسمشو یا میزارن امیرحسین یا شهریار اجی
اجی بعد اینکه عکس نی نی هم دیدم چشماش باز بود و خیلی ناز بود
.........
اجی به سونگ بگو:ممنونم سونگ ان شاءالله ببخشید که ناراحتت کردم
ممنونم سونگ

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 17:54

منم خوبم آجی...
آجی توروخدا بیشتر مواظب خودت باش آجی من خیلی دوشت دارم نبینم حالت خوب نباشه ها
خداروشکر آجی که هم آجیت هم نی نیش صحیح و سالمن
آجی کاشکی امیرحسین بذارن...
امیرحسین که به نظر من خیلی قشنگ تر از شهریار هست
آخی آجی چشمش باز بود عزیزم الهی فداش کوچولو
آجی سونگ میگه:
اصلا ناراحت نشدم عزیزم همون موقع که گفتم هر ناراحتی داری اول از همه به خودم بگو....
مهم نیست روحی باشه یا جسمی فقط به خودم بگو..

چشم اجی نگران نباش
اره خداروشکر اجی
ان شاءالله اجی ببینم چی میخواد اسمش بشه
اره اجی اسم امیرحسین خیلی قشنگتر از شهریاره
اره اجی باز بود خدا نکنه اجی
..........
میدونم سونگ اما خودت که همیشه پیشمی و هر اتفاقی که بیفته خودت میفهمی چیشده نیازی به گفتن من نیست
داداشی هم که خیلی نگرانمه سونگ

[ بدون نام ] یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 18:29

چشمت بی بلا آجی گلم
انشاءالله که اسمش رو میذارن امیرحسین آجی نگران نباش
آجی سونگ میگه:
ولی من دلم می خواد خودت هم بهم بگی...
خب مرتضی هم مثل من دوست داره و باید نگرانت باشه
...... . .... ........
آجی ن یه کاری دارم شایو طول بکشه فعلا میرم آجی ببخشید

ان شاءالله اجی
توکل به خدا
...........
قربونت برم سونگ
........
باشه اجی بای
عیبی نداره

سمیه یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 18:46

سلام آجی الهه و آجی تارا

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی تارا رفت اجی اخه کار داشت گفت طول میکشه کارشو بکنه اجی ان شاءالله که بعد از جومونگ که ساعت ۸ اینا تموم میشه اونم بیاد اجی

سمیه یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 18:57

باشه آجی ولی من حالا فقط میتونم بیام بعد هم که جومونگ شروع میشه بعد هم نمیتونم بیام: ناراحت:...خوب چه خبر آجی؟

اجی نظرات اجی تارا رو بخون تو این پست یه نظر داد ساعت 16:55 دقیقه نظر داد بخونشون اجی فقط دقت کن بتونی این نظرشو پیدا کنی

سمیه یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 19:14

وای آ جی جون بسلامتی خاله شدی تبریک میگم...خوب آجی من برم جومونگ نگاه کنم اگه بشه بعد میام باهم حرف بزنیم ولی فکر نکنم بتونم بیام

اره اجی چون تو هم دوست و اجی منی تو هم مثل من خاله نی نی هستی اجی ممنونم
باشه اجی برو ان شاءالله که بازم میای بحرفیم با هم اجی اگرم نیومدی اشکال نذداره خیلی دوست دارم اجی

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 19:19

سلام آجی من برگشتم
چه عجب آجی سمیه اومدی هستی هنوز؟؟؟
آجی دلم برات تنگ شده بود خیییلی دلم تنگ شده بود
خیلی دیر میای آجی آخه دل تارایی هم دیگه گنا داره خیلی زود تنگ میشه
همین دیروز دوباره گریه کردم برا آجی های نماشام و خیلی داغون بودم دیگه سونگ اگه شبش نیومده بود به خوابم رفتنی بودم...
به آجی الهه هم گفتم اگه تو این مدت آجی سمیه و تو نبودین که هیچی کلا می رفتم اون دنیا

سلام اجی خوبی خوش اومدی اجی برو جومونگ ببین

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 19:29

جی تلوزیونمون خراب شده چند روزه جومونگ نمی تونم ببینم
آخی بازم چند دقه دیر رسیدم آجی سمیه رفت
آجی سمیه توروخدا بیا یکم حرف بزنیم

اوخی عیبی نداره اجی تو کامپیوتر که میتونی ببینی منم هم تو نتم هم جومونگ میبینم خخخخخخخخخخخخخخخ

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 19:43

آجی آخه خلاصه که کردن نمی دونم تو کامپیوتر میشه قسمت چندمش
خخخخ آجی من بعضی وقتا موقع غذا که میشه فیلم زیرنویس میارم همراه خوردن غذام و دیدن فیلم زیرنویس تازه تو نت با تو هم حرف میزنم آجی

اجی الان اونجایی هست که جومونگ داره با سوسانو و یون تابال رفت گوگوریو رو دید اجی

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 19:58

خب آجی نمی دونم اونجاش توی کامپیوتر میشه قسمت چند

اجی از قسمت ۱ تا الان که قسمت ۴۳ هست رو دو قسمت دو قسمت حساب کن میفهمی چندمین قسمته

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 20:09

ولی آجی بعضی هاشو سه تایی کردن...

نه اجی جوری فیلمو دو قسمتی کردن که ساعت ۸ و نیم اینا تموم میشه

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 20:17

آخه آجی قبلا که درست بود تلوزیون یکی از قسمتاش که هنوز جومونگ نیومده بود رو سه تا قسمت کرده بودن...
باز یکی هم مال اون موقعی که هموسو مرد رو هم سه قسمتی کرد...

عجب اجی

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 20:22

اشکال نداره آجی سونگ میگه نباید سر این چیزا ناراحت بشم
بیشتر نگرانم کاش آجی سمیه بیاد بعد جومونگ حرف بزنیم

ان شاءالله که میاد اجی اگرم نیومد عیبی نداره ان شاءالله که فردا میاد

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 20:28

خخخخ آجی سمیه که کره ای بلد نیست فارسی هم که انگار نمی خونه.... بذار انگلیسی بنویسم شاید اومد....

I love youuuu somaye joon

اجی

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 20:38

خخخخخخخ آجی نمیدونستم (آجی) به انگلیسی چی میشه

خواهر به انگلیسی میشه sister خخخخخخخ
اجی راستی سونگ پیشته کارش دارم

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 20:45

خخخخ مرسی گفتی آجی پس:
I love youuuu sister somaye and sister elaye
آره آجی پیشمه...
با این که وقت خوابشه ولی خب نمی خوابه چیکارش کنم کلا حرف حرفه خودشه... دقیقا مثل جومونگه

وظیفه اس اجی
..............
بهش بگو الاهه میگه:سونگ تو دوست داری مسلمون بشی

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 21:09

آجی سونگ سکوت کرد...جواب نداد این سوال رو...

اوخی عیبی نداره اجی بهش بگو:سونگ دفعه بعد ان شاءالله باز کی میری دکتر

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 21:27

آجی سونگ میگه...
فعلا درگیر فیلمم هستم بخاطر همین حالاحالاها بعیده بتونم برم

میدونم سونگ همینطوری پرسیدم ولی هر موقع سرت خلوت شد برو عزیزم امیدوارم که تو فیلم سینمایی جدیدت موفق و سربلند باشی ان شاءالله
.........
راستی اجی سونگ داره فیلم سینمایی بازی میکنه نه سریال

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 21:39

چشم عزیزم ممنونم الاهه جون
............
آره آجی منم امروز فهمیدم
تو گوگل سرچ کردم آجی نوشته بود سینمایی....

خواهش میکنم عزیزدل الاهه
سونگ ببخشید نخواستم از سوال قبلیم نلراحتت کنم ببخشید

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 21:55

نه عزیزکم ناراحت نشدم گلم اشکلی نداره عزیزم
............
آجی سونگ به دینش خیلی پایبنده
بعید می دونم اگه فقط بهش پیشنهاد بشه که نسلمون بشه به راحتی قبول کنه...

فدات بشم سونگ
............
میدونم اجی عیبی نداره همین که خدارو میشناسه واسه مون خیلی ارزش داره

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 22:06

خدا نکنه عزیزم
..........
آره آجی همین که خداروقبول داره هزارتا دنیا ارزش داره
اگه خدایی نکرده مثل لی مین هو بی دین بود که آجی من تا الان از فکرش رفته بودم اون دنیا
منم طرفدار لی مین هو هستم و وقتی فهمیدم بی دینه ناراحت شدم ولی خیلی ها هم برام جدی نبود...
ولی اگه میشنیدم سونگ اینجوری باشه از فکر اون دنیاش درجا سکته میزدم...

اجی من از این کسی که اسمشو اوردی خوشم نمیاد اجی سونگ بازیگری هست که هیچکس به پای سونگ نمیرسه هیچکس
هیچکس جزء سونگ نمیتونست نقش جومونگو انقدر عالی بازی کنه

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 22:45

آجی سونگ که از هر نظری چه از نظر پسر خوب بودن برای مامان و باباش چه از نظر پدر خوب بودن برای سه قلوها چه از نظر حرفه ای بودن بازیگری و چه از نظر شخصیت مهربون و دوست داشتنیش و.... تو کل دنیا تکه تکه
آجی من مینهو رو با سونگ هیچ وقت مقایسه نمیکنم ولی فقط به عنوان یه بازیگر خوب و یه خواننده خوب و یه شخصیت محبوب طرفدارشم
وگرنه سونگ رو که تو کل دنیا از هیچچچچ نظری حاضر نیستم مقایسه کنم و بگم چیزی کم داره
نظر سنجی که قبلا برای سونگ گذاشتم هم مطمئن بودم سونگ اول میشه

میدونم اجی از همه لحاظ باهات موافقم
.............
به سونگ بگو الاهه میگه نمیخوای بخوابی عزیزم بهتره دیگه بری بخوابی

تارا یکشنبه 12 اردیبهشت 1395 ساعت 23:36

آجی ببخش دیر جواب دادم
آجی سونگ خوابید

سلام اجی خوبی عیبی نداره اجی

سمیه دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 13:39

سلام آجی الهه و تارا ببخشید دیگه دیشب نتونستم بیام: ناراحت:...وای الهه جون اسم نی نی کوچولو آجیت رو چی گذاشتین ؟ خدا کنه امیر حسین گذاشته باشین نه به خاطر اینکه اسم پسر دادش خودم هم امیر حسینه این رو میگما برای اینکه اسم امیر حسین از شهریار خیلی قشنگتره آجی...وای آجی تارا ببخشید عزیزم دیشب به آجی الهه هم گفتم شاید نتونم بیام
خخخخ آجی تارا فارسی رو می خونم که کره ای هم حذف زدن سادشون رو یه خورده یاد گرفتم..thank u so much my dear sisters you are my best friend all over the world I love u so much

سلام اجی خوبی خسته نباشی اشکالی نداره اجی فدای سرت
اسمشو میخوان بزارن شهریار اجی حالا باز من چیزی نمیدونم فقط میخوان بزارن شهریار یا شایدم گذاشتن امیرحسین اسم شهریار اصلا به بچه نمیاد اجی چه میشه کرد باباش میخواد این اسمو بزاره
ببخشید دیر تایید کردم اجی

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 17:01

سلام آجی الهه و سمیه عزیزم
اشکالی نداره آجی سمیه عزززززیزم
دیشب من چند دقه دیر رسیدم وقتی اومدم چند دقه قبلش نظر گذاشته بودی آجی سمیه
وااااای آجی غلط کردم انگلیسی بلد نیستم آجی فقط تنکس و my و you و love رو فهمیدم بابا ترجمه کن آجی وگرنه خوابم نمیبره
چبال ترجمه پلیز ترجمه
بچه گیج شد قاط زد تارای بدبخت

سلام اجی خوبی خخخخخخخخخخخخخخخخ حالا اروم باش اجی منم اصلا از انگلیسی خوشم نمیاد

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 17:13

سلام آجی هعی بدک نیستم آجی
الان از خواب بیدار شدم خواب سونگی رو میدیدم
آجی سمیه این دفه سونگ توی خواب سلام تو رو رسوند
جدا راست میگما آجی سونگ با گریم فیلم جدیدش هم اومده بود تو خوابم سلامت رو رسوند آجی
خخخخخخخخ منم خوشم نمیاد از انگلیسی ولی خب زبان دوم کره ای هاست بعد از کره ای مجبورم انگلیسی یاد بگیرم
تازه آجی سمیه هم رشتش زبانه مجبورم یاد بگیرم آجی
نمی دونم چی نوشته دارم از فوضولی میمیرم
الان میرم ترجمه کنم ببینم آجی سمیه چی نوشته

عجب اجی

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 18:24

وای آجی سمیه واقعا راست میگی آجی؟
خیییلی ذوق کردم که اینو گفتی
آجی تو و آجی الهه هم بهترین دوستای کل زندگی من بودین و هستین
خیلی دوست دارم آجی.... خییییییلی
هم تو و هم آجی الهه رو
تاحالا دوستایی به خوبی شما نداشتم
سرنگهه اونی

منم خیلی دوست دارم اجی ببخشید دیر تایید کردم

سمیه دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 18:28

بازم سلام آجی تارا و الهه ..آخی عزیزم آجی الهه عیبی نداره هرچی بابایش دوس داره حالا اگه یه دفعه تونستی عکسش بزار ببینیمش...آجی خیلی خوشحال شدم بهم گفتی تو هم مثل خالش آخی خاله فداش بشه خیلی نی نی کوچولوها رو دوس دارم آجی من هر دفعه یه بوسش کن ....واقعا هیچ کدومتون انگلیسی دوس ندارین؟... ولی من خیلی دوس دارم..زبون انگلیسی زبون جهانی اگه هیچ زبونی بلد نباشی با این زبون میتونی با هرکی خواستی حرف بزنی...ولی خو من هم خیلی تنبلی میکنم زیاد نمیخونم خخخخ... آجی تارا نوشتم ازتون خیلی ممنونم آجی های عزیزم من خیلی دوستون دارم شما بهترین دوست ای من تو کل دنیا هستین..وای آجی راس میگی آخی عزیزم سلامت باشی همیشه سونگ عزیزم میدونم این حرف حقیقت داره دل به دل چقدر راه داره حتما خودت میدونی امروز چقدر تو دلم می گفتم خیلی دلم برات تنگ شده مرسی سونگ ایل کوک عزیزم که حتی تو خواب آجی تارای مهربونم به یادمی

سلام اجی خوبی خسته نباشی اجی نه اجی عکسشو نمیتونم بزارم حتی ازش عکس نگرفتم اجی چون ممکن بود ابجیم شک کنه و گوشیو ازم بگیره اجی
فدات بشم اجی منم نی نی کوچولو خیلی دوست دارم اجی باشه بوسش میکنم اجی
اره اجی انگلیسی کلا دوست ندارم
اجی سونگ همیشه به یاد تو و اجی تارا و من هست اجی و همیشه کنارمونه اجی منم خیلی دوست دارم اجی ببخشید دیر تایید کردم

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 19:28

آجی سمیه عزیزم نظر بالا رو برای همین دادم
به هزار بدبختی ترجمه کردمش اون انگلیسی رو ولی اومدم دیدم ترجمه کردی
آخی نازی منم نی نی خیلی دوست دارم
آره آجی خوبی انگلیسی اینه که تو هر کشوری زبان دومشونه و همه بلدن و به راحتی میشه با مردم هر کشوری حرف زد
سونگی هم خیلی ناز انگلیسی صحبت میکنه
آجی سونگ همیییشه تو قلب من و تو و آجی الهه هست و بین هیچ کودوممون فرق نمیذاره بلکه هر کودوممون رو بیشتر از اونکی دویت داره
آجی الهه دیگه اسمش قطعی شد آجی شهریار شد اسم نی نی؟

اره فکر کنم میزارن شهریار اجی باز من چیزی نمیدونم

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 19:49

آخه آجی نی نی به دنیا اومده هنوز مطمئن نیستن چه اسمی بذارن
الان باید یه اسمی داشته باشه که صداش کنن کوچولو رو

من امیرحسین صداش میزنم اجی

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 19:59

آجی اونوقت آجیت ناراحت نمیشه اگه امیرحسین صداش بزنی؟

چی بگم اجی اون اخلاق منو میدونه که از اسم شهریار خوشم نمیاد

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 20:28

اشکالی نداره آجی پس امیرحسین صداش بزن آجی گلم فدای سرت عزیزم

قربونت برم اجی چشم اما جلوی باباش اینو صدا نمیزنم

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 20:38

خدا نکنه آجی چشمت بی بلا
آجی آره اگه جلوی بابات بگی ناراحت میشه...
آجی خب به آجیت بگو که دو اسمه باشه مثلا تو شناسنامه بذارن شهریار بعد صداش کنن امیرحسین

نه اجی اونا دو اسمی نمیزارن من به خواسته خودم اینو صدا میزنم

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 22:58

ببخش آجی غیب شدم حمام بودم
آهان آجی پس هرجوری دوست داری صدا بزنش اگه از شهریار خوشت نمیاد

عافیت باشه اجی عیبی نداره

تارا دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 ساعت 23:16

ممنونم آجی جون
من برم مشق بنویسم که هنوز ننوشتم آجی

وظیفه اس اجی باشه برو بای

پریسا سه‌شنبه 14 اردیبهشت 1395 ساعت 12:52

سلااام الهه جون خوبی عزیزم؟؟خاله شدنت مبارک عزیزم خیلی خوشحال شدیم
انءشالله قدمش خیر باشه
ببخش دیر اومدم آخه رفته بودم خونه عموم شهرستان

سلام اجی خوبی ممنونم اجی خوبم شکر ممنونم اجی ان شاءالله تو هم نی نی میاری اجی نگران نباش توکلت به خدا باشه اجی امیدتم به خدا باشه
عیبی نداره اجی فدای سرت

تارا پنج‌شنبه 16 اردیبهشت 1395 ساعت 19:07

سلام آجی خوبی.....
آجی خیلی حالم خوش نیست...
دلم می خواد گریه کنم ولی بازم سونگ اجازه نمیده...
کاش کی الان سونگ کنارم بود آروم میشدم.....

سلام اجی خوبی میدونی چقدر دلتنگت بودم اجی کجا بودی تو

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد